ersatz

/ˈerˌsɑːts//ˈeəzæts/

(معمولا با تداعی منفی) مصنوعی، ساختگی، سرهم بندی شده، هم گذاشتی، همگذاشتی made of ersatz material ساخته شده از مواد مصنوعی ersatz waves امواجی که به طور مصنوعی به وجود آمدهاند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: serving as a substitute, esp. when of inferior quality.
مشابه: phony, shoddy

- They sported ersatz leather jackets made of plastic.
[ترجمه گوگل] آنها کت های چرمی ersatz ساخته شده از پلاستیک را به تن کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها کت های چرمی ersatz را به تن داشتند که از پلاستیک ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a substance or thing used as a substitute, esp. a synthetic substitute for something natural.

جمله های نمونه

1. ersatz waves
امواجی که به طور مصنوعی به وجود آمده اند

2. made of ersatz material
ساخته شده از مواد مصنوعی

3. I'm allowed to eat ersatz chocolate made from carob beans, but it's a poor substitute for the real thing.
[ترجمه گوگل]من مجاز به خوردن شکلات ersatz هستم که از دانه های خرنوب تهیه شده است، اما این یک جایگزین ضعیف برای چیز واقعی است
[ترجمه ترگمان]من اجازه دارم که شکلاتی که از carob لوبیا درست شده بخورم، اما یک جانشین بیچاره برای واقعی چیز واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finally, the cult of personal cleanliness is an ersatz religion.
[ترجمه گوگل]در نهایت، کیش پاکیزگی شخصی یک مذهب ersatz است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آئین of شخصی یک مذهب ersatz است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His wife scurried around serving ersatz coffee and comforting a baby born four days previously.
[ترجمه گوگل]همسرش در حال سرو کردن قهوه ارساتز و دلداری نوزادی بود که چهار روز قبل به دنیا آمده بود
[ترجمه ترگمان]همسرش چهار روز قبل در حالی که قهوه ersatz را سرو می کرد، با دست پاچگی به اطراف دوید و یک نوزاد را که چهار روز پیش به دنیا آمده بود، تسکین داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Later, ersatz coffee and bread were brought in.
[ترجمه گوگل]بعدها قهوه و نان ارساتز آوردند
[ترجمه ترگمان]بعدها، قهوه و نان آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But this new form of ersatz capitalism, in which losses are socialised and profits privatised, is doomed to failure. Incentives are distorted.
[ترجمه گوگل]اما این شکل جدید سرمایه داری ersatz، که در آن زیان اجتماعی و سود خصوصی می شود، محکوم به شکست است مشوق ها مخدوش می شوند
[ترجمه ترگمان]اما این شکل جدید کاپیتالیسم که در آن زیان ها به صورت socialised و سود خصوصی سازی می شوند محکوم به شکست هستند مشوق ها تحریف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ersatz spontaneity of "Sunday Love" sounds especially hollow.
[ترجمه گوگل]خودانگیختگی ersatz "Sunday Love" به خصوص توخالی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]The ناگهانی \"عشق یکشنبه\" به ویژه توخالی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tourists are the ones having the ersatz experience.
[ترجمه گوگل]گردشگران کسانی هستند که تجربه ersatz را دارند
[ترجمه ترگمان]توریست ها آن هایی هستند که تجربه ersatz دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ersatz coffee made mostly of chicory.
[ترجمه گوگل]قهوه Ersatz بیشتر از کاسنی تهیه می شود
[ترجمه ترگمان] قهوه \"Ersatz\" تقریبا \"کاسنی\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is one of the many New York culinary delights that appear only in ersatz forms outside the city.
[ترجمه گوگل]این یکی از بسیاری از لذت‌های آشپزی نیویورک است که فقط به شکل ersatz در خارج از شهر ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]این یکی از لذت های culinary نیویورک است که فقط در شکل های ersatz خارج از شهر دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was nearly two o'clock and there were few soldiers drinking the hot soup and ersatz coffee.
[ترجمه گوگل]ساعت نزدیک به دو بود و تعداد کمی از سربازان بودند که سوپ داغ و قهوه ایرساتز را می نوشیدند
[ترجمه ترگمان]نزدیک ساعت دو بود و چند سرباز مشغول نوشیدن سوپ داغ و قهوه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His hunger was however strong enough to get him through that, along with the slice of ersatz brown bread.
[ترجمه گوگل]گرسنگی او به قدری قوی بود که همراه با تکه‌ای نان قهوه‌ای ارساتز از آن عبور کند
[ترجمه ترگمان]اما گرسنگی او آنقدر قوی بود که بتواند با آن تکه نان قهوه ای روشنش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. i enclose two limp singles, i will make do with this thing till you find me a real Pepys. THEN i will rip up this ersatz book, page by page, AND WRAP THINGS IN IT.
[ترجمه گوگل]من دو سینگل لنگی را محصور می کنم، تا زمانی که شما یک Pepys واقعی برای من پیدا کنید، به این موضوع بسنده می کنم سپس این کتاب ersatz را صفحه به صفحه پاره می کنم و چیزها را در آن می پیچم
[ترجمه ترگمان]من دو نفر مجرد را جمع کردم تا وقتی که برام یک پی پی پی واقعی پیدا کنی با این قضیه کنار میام آنگاه کتاب را پاره خواهم کرد، صفحه را ورق می زنم و اشیا آن را در آن جمع می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• used in place of, substitute
substitute, replacement
something that is described as ersatz is a poor imitation of the original thing; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

جعلی، تقلبی
( در مورد شهرت و غیره ) کاذب و من درآوردی.

بپرس