errantry

/ˈerəntriː//ˈerəntrɪ/

معنی: دلاوری، حادثه جویی، در بدری
معانی دیگر: عیاری، سلحشوری، جوانمردی

جمله های نمونه

1. traditions of knight errantry
سنت های دلیران عیار

2. The great advantages of the errantry culture infuse great vitality into the traditional Chinese sports culture.
[ترجمه گوگل]مزیت های بزرگ فرهنگ اشتباه، نشاط زیادی را به فرهنگ ورزشی سنتی چین القا می کند
[ترجمه ترگمان]مزایای بزرگ فرهنگ آداب و رسوم سنتی، شور و سرزندگی زیادی را به فرهنگ ورزشی سنتی چین القا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The admiring of the Chinese knight errantry was recognized as an idealization standard and action mode by whole society member.
[ترجمه گوگل]تحسین اشتباه شوالیه چینی به عنوان یک استاندارد ایده آل سازی و حالت عمل توسط کل اعضای جامعه شناخته شد
[ترجمه ترگمان]تعریف و تمجید از پهلوانان سرگردان چینی به عنوان یک استاندارد idealization و شیوه عمل توسط تمامی اعضای جامعه شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Errantry, chivalry and martial community (Jianghu) are not only core concepts in Jinyong's stories, but also key elements that arouse cultural association in his readers.
[ترجمه گوگل]بی نظمی، جوانمردی و اجتماع رزمی (جیانگهو) نه تنها مفاهیم اصلی در داستان های جینیونگ هستند، بلکه عناصر کلیدی هستند که ارتباط فرهنگی را در خوانندگان او برمی انگیزند
[ترجمه ترگمان]errantry، پهلوانی و جامعه نظامی (Jianghu)تنها مفاهیم اصلی در داستان های Jinyong نیستند، بلکه عناصر کلیدی هستند که ارتباط فرهنگی را در خوانندگان خود ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The errantry provides philosophical basis for the ancient Chinese sports culture.
[ترجمه گوگل]این اشتباه مبنای فلسفی فرهنگ ورزشی باستانی چین را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]آداب و رسوم سنتی، پایه ای فلسفی برای فرهنگ ورزشی چین باستان فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rebellion of errantry causes the disappearance of the ancient Chinese sports culture from the mainstream culture.
[ترجمه گوگل]شورش اشتباه باعث از بین رفتن فرهنگ ورزشی باستانی چین از فرهنگ اصلی می شود
[ترجمه ترگمان]شورش of باعث ناپدید شدن فرهنگ غنی ورزشی چین از فرهنگ اصلی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under the certain errantry culture model, the behaverious that the triggerman in Qin times earlier, and Qin and Han times, play a great stress on the ancient China errantry.
[ترجمه گوگل]تحت الگوی فرهنگ خطاکاری معین، رفتاری که عامل محرک در زمان‌های شین قبل، و زمان‌های شین و هان بود، استرس زیادی بر خطای چین باستان دارد
[ترجمه ترگمان]در مدل فرهنگی خاص، the که قبلا در چین (چین)و (Qin)و (هان)وجود داشت، بر روی آداب و رسوم قدیم چین تاکید زیادی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is the basic motif factor that Fe ng Yan does not kill women because of errantry in the sutra in the Tang.
[ترجمه گوگل]عامل اصلی این است که فنگ یان زنان را به دلیل اشتباه در سوترا در تانگ نمی کشد
[ترجمه ترگمان]عامل اصلی نقش و نگار اصلی در این زمینه وجود دارد که فیودور پاولوویچ، زنان را به خاطر of در the در the، می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am Bohu Tang with beaty and wit and errantry!
[ترجمه گوگل]من بوهو تانگ هستم با زیبایی و شوخ طبعی و اشتباه!
[ترجمه ترگمان]من Bohu با beaty و هوش و هوش am
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلاوری (اسم)
courage, valor, gallantry, valiancy, prowess, errantry, valiance

حادثه جویی (اسم)
errantry

در بدری (اسم)
errantry, vagrancy, itineracy, itinerancy, vagabondage, vagabondism

انگلیسی به انگلیسی

• way of life of a traveling knight; employment of a knight-errant

پیشنهاد کاربران

بپرس