epiphysis


(کالبد شناسی)، رو وخشه، سراستخوان، اپی فیز

جمله های نمونه

1. If epiphysis cartilage is ossification and forms an inosculate epiphysis line between skeleton and epiphysis, bone will stop growing, people are no longer growing.
[ترجمه گوگل]اگر غضروف اپی فیز استخوانی شود و یک خط اپی فیز تلقیحی بین اسکلت و اپی فیز تشکیل دهد، رشد استخوان متوقف می شود، افراد دیگر رشد نمی کنند
[ترجمه ترگمان]اگر غضروف epiphysis ossification باشد و خط inosculate epiphysis بین اسکلت و استخوان را شکل دهد، استخوان رشد می کند، مردم دیگر رشد نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The blood supply of proximal fibular epiphysis pedicled only with lateral inferior genicular artery was enough.
[ترجمه گوگل]خونرسانی اپی فیز فیبولار پروگزیمال پدیکول تنها با شریان ژنیکولار تحتانی جانبی کافی بود
[ترجمه ترگمان]منبع خون از مبدا نزدیک به epiphysis، فقط با یک شریان فرعی دیگر کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion: Treatment on old seperation of epiphysis of the dens epistrophei must give priority to non - operation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: درمان بر روی جداسازی قدیمی اپی‌فیز اپیستروفی باید بر عدم عمل اولویت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان در seperation قدیمی of of باید اولویت را به غیر عملیات بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The results showed that only S/V in epiphysis was significantly higher than that in diaphysis.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که تنها S/V در اپی فیز به طور معنی داری بیشتر از دیافیز بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که تنها S \/ V در epiphysis به میزان قابل توجهی بالاتر از that بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The epiphysis line that who can help me see me is shut mixed!
[ترجمه گوگل]خط اپی فیز که می تواند به من کمک کند من را ببینم، بسته است!
[ترجمه ترگمان]خط ارتباطی که می تواند به من کمک کند این است که در را ببندم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A marked historical change occurs at the epiphysis of the ribs of infected pigs.
[ترجمه گوگل]یک تغییر تاریخی مشخص در اپی فیز دنده‌های خوک‌های آلوده رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]یک تغییر تاریخی مشخص در the دنده های خوک عفونی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion Epiphysiolysis and epiphysis grafting may effectively prevent the recurrence of postoperative deformity, and restore the longitudinal growth of limb.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اپی فیزیولیز و پیوند اپی فیز ممکن است به طور موثری از عود تغییر شکل پس از عمل جلوگیری کرده و رشد طولی اندام را بازیابی کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری پیوند Epiphysiolysis و epiphysis ممکن است به طور موثر جلوگیری از عود deformity postoperative را به طور موثر جلوگیری کند و رشد طولی دست را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methods: Distal tibia osteotomy lengthening and epiphysis distraction lengthening operation.
[ترجمه گوگل]روش کار: عمل استئوتومی دیستال تیبیا و افزایش طول اپی فیز
[ترجمه ترگمان]روش ها: distal tibia osteotomy osteotomy و epiphysis distraction operation lengthening
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps it is as well to remind the reader here of the nature of the epiphysis.
[ترجمه گوگل]شاید در اینجا نیز برای یادآوری ماهیت اپی فیز به خواننده باشد
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر باشد خواننده را به یاد طبیعت of بیندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. During the ossification of the chondroepiphysis the medial and lateral epiphyseal vessels and the medial ascending cervical artery established particular vascular anastomotic arch in the epiphysis.
[ترجمه گوگل]در طول استخوان‌سازی کندرواپی‌فیز، عروق اپی‌فیز داخلی و جانبی و شریان گردنی بالارونده داخلی، قوس آناستوموز عروقی خاصی را در اپی‌فیز ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]در طول the رگ های epiphyseal داخلی و میانی و سرخرگ cervical که به سمت بالا صعود می کنند، طاق قوسی ویژه ای را در the ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Operating cases were assessed by measuring trochlea angle, humerus epiphysis angle and elbow joint function.
[ترجمه گوگل]موارد جراحی با اندازه گیری زاویه تروکلئا، زاویه اپی فیز بازو و عملکرد مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]موارد عملیاتی با اندازه گیری زاویه trochlea، humerus epiphysis و عملکرد مفصل آرنج مورد ارزیابی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Acorrding to the base of patho-anatomy of the disease, the phenomenon of epiphysis involved in infantile osteomyelitis was discussed.
[ترجمه گوگل]با توجه به پایه پاتوآناتومی بیماری، پدیده اپی فیز درگیر در استئومیلیت نوزادان مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با توجه به مبانی of - کالبدشناسی بیماری، پدیده of درگیر در osteomyelitis، مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To observe the correlativity between secondary ossification center and cartilage canals in cartilage epiphysis and the initial morphosis of the secondary ossification center.
[ترجمه گوگل]مشاهده همبستگی بین مرکز استخوان‌سازی ثانویه و کانال‌های غضروف در اپی‌فیز غضروف و شکل‌گیری اولیه مرکز استخوان‌سازی ثانویه
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده the بین کانال های میانی ossification و مجاری غضروف در غضروف غضروف و the اولیه مرکز ossification ثانویه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To investigate the injuries of the hip joint, sacroiliac (SI) joint and the epiphysis of ischial tuberosity in young dancers.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی آسیب های مفصل ران، مفصل ساکروایلیاک (SI) و اپی فیز توبروزیته ایسکیال در رقصندگان جوان
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد آسیب های مفصل مفصل ران، مفصل sacroiliac (SI)و the of در رقصنده های کم سن و سال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] قسمت روینده استخوان به خصوص استخوان دراز

انگلیسی به انگلیسی

• end of a bone which ossifies separately and later joins with the main bone (anatomy)

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] اپی فیز: هر یک از دو انتهای استخوان های بلند
epi: رو
physis: زائده
epiphysis: غده رومغزی - - > که با نام های اپی فیز، پینه آل و صنوبری نیز شناخته می شود.

بپرس