epenthesis


(زبانشناسی و آواشناسی)، میان هشت، درج، الحاق حرفی درمیان کلمه، اندراج

جمله های نمونه

1. Epenthesis strategy follows "preserving maximally" principle, and inserted vowel types reflect human beings' perceptual ability.
[ترجمه گوگل]استراتژی اپنتزیس از اصل "حفظ حداکثری" پیروی می کند و انواع واکه های درج شده نشان دهنده توانایی ادراکی انسان است
[ترجمه ترگمان]استراتژی Epenthesis، پیروی از اصل \"حفظ حداکثر\" را دنبال می کند، و انواع مصوت، توانایی ادراکی بشر را منعکس می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The insertion of a vowel in the plural of the word & quot ; bush & quot; is epenthesis.
[ترجمه گوگل]درج مصوت در جمع کلمه, quot; بوش, quot; اپنتز است
[ترجمه ترگمان]وارد کردن یک مصوت در جمع کلمه \"& quot\"؛ bush & quot، epenthesis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. More practical ray tracing methods currently include the wavefront method, the shortest path method, the travel time epenthesis method, the eikonal equation finite difference method, etc.
[ترجمه گوگل]روش‌های کاربردی‌تر ردیابی پرتو در حال حاضر شامل روش جبهه موج، روش کوتاه‌ترین مسیر، روش epenthesis زمان سفر، روش تفاضل محدود معادله ایکونال و غیره است
[ترجمه ترگمان]روش های ردیابی اشعه عملی در حال حاضر شامل روش wavefront، روش کوتاه ترین مسیر، روش epenthesis زمان سفر، روش تفاضل محدود معادله eikonal و غیره می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the process of learning English for the native speakers of Chinese, epenthesis, deletion and replacement (or feature change), frequently occur.
[ترجمه گوگل]در فرآیند یادگیری انگلیسی برای افراد بومی چینی، epenthesis، حذف و جایگزینی (یا تغییر ویژگی) اغلب اتفاق می افتد
[ترجمه ترگمان]در فرآیند یادگیری زبان انگلیسی برای گویشوران بومی چینی، epenthesis، حذف و جایگزینی (یا تغییر ویژگی)اغلب رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A change that involves the insertion of a consonant or vowel sound to the middle of a word is known as epenthesis.
[ترجمه گوگل]تغییری که شامل درج یک صامت یا صدادار به وسط یک کلمه است به عنوان epenthesis شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]یک تغییر که درج یک صامت یا مصوت را به وسط یک کلمه شامل می شود، as نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• addition of a sound to a word (that does not exist in the original) in order to make pronunciation easier (such as adding the letter b to mumble)

پیشنهاد کاربران

epenthesis ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: میان‏هِشت
تعریف: فرایند افزودن یک واحد آوایی در میان دو آوای متوالی برای جدا کردن آنها از یکدیگر
در علم زبان شناسی:
نوعی تغییر در صداهای یک زبان که در طول زمان به وجود می آید.
اضافه کردن صدا ( حرف ) به وسط یک کلمه
مانند:
spinel - - - - - > spindle

بپرس