entice

/enˈtaɪs//ɪnˈtaɪs/

معنی: جلب کردن، فریفتن، اغوا کردن، بدام کشیدن
معانی دیگر: وسوسه کردن، تطمیع کردن، فریب دادن، گمراه کردن، (به سویی) کشاندن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: entices, enticing, enticed
مشتقات: enticingly (adv.), enticingness (n.)
• : تعریف: to lure or tempt, as by calling attention to the possible benefits of an action.
متضاد: dissuade, repel
مشابه: allure, beckon, decoy, invite, lure, seduce, tempt

- Her hints of a stock split enticed me to invest.
[ترجمه گوگل] اشارات او در مورد تقسیم سهام من را به سرمایه گذاری ترغیب کرد
[ترجمه ترگمان] ایما و اشاره او مرا وسوسه کرد که سرمایه گذاری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. in order to entice more customers
به منظور جلب مشتریان بیشتر

2. The adverts entice the customer into buying things they don't really want.
[ترجمه گوگل]تبلیغات مشتری را به خرید چیزهایی که واقعاً نمی خواهند ترغیب می کند
[ترجمه ترگمان]این adverts مشتری را اغوا می کند تا چیزهایی را که واقعا نمی خواهند بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Retailers have tried almost everything to entice shoppers through their doors.
[ترجمه گوگل]خرده فروشان تقریباً همه چیز را امتحان کرده اند تا خریداران را از درهای خود جلب کنند
[ترجمه ترگمان]retailers تقریبا همه چیز را برای entice که از doors بیرون می کشیدند، امتحان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An attempt is being made to entice otters back to the river.
[ترجمه گوگل]تلاش برای جذب سمورها به رودخانه در حال انجام است
[ترجمه ترگمان]یک تلاش برای به دام انداختن otters به سوی رودخانه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Advertisements are designed to entice people into spending money / to spend money.
[ترجمه گوگل]تبلیغات برای ترغیب مردم به خرج کردن / خرج کردن پول طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات برای جذب مردم به صرف پول \/ صرف پول طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our special offers are intended to entice people to buy.
[ترجمه امیر مقاره] پیشنهاد ویژه ما جذب مردم برای خرید است
|
[ترجمه گوگل]پیشنهادات ویژه ما برای ترغیب مردم به خرید است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد ویژه ما جذب مردم برای خرید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can I entice you to a cup of tea?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم شما را به یک فنجان چای جذب کنم؟
[ترجمه ترگمان]می تونم تو رو با یه فنجون چای entice کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bargain prices are expected to entice customers away from other stores.
[ترجمه گوگل]انتظار می رود قیمت های مقرون به صرفه مشتریان را از سایر فروشگاه ها دور کند
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود قیمت این معامله، مشتریان را از فروشگاه های دیگر دور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Try and entice the child to eat by offering small portions of their favourite food.
[ترجمه گوگل]سعی کنید کودک را با وعده های کوچک غذای مورد علاقه اش به غذا خوردن تشویق کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید کودک را به خوردن و خوردن غذاهای مورد علاقه خود جذب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each member of the relay race needs to entice others to be on the team.
[ترجمه گوگل]هر یک از اعضای مسابقه رله باید دیگران را برای حضور در تیم ترغیب کند
[ترجمه ترگمان]هر عضو از مسابقه دوی امدادی باید دیگران را جذب کند تا در تیم باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This compelling true-life story will entice even reluctant readers.
[ترجمه گوگل]این داستان متقاعد کننده از زندگی واقعی حتی خوانندگانی را که تمایلی به آن ندارند را مجذوب خود می کند
[ترجمه ترگمان]این داستان زندگی واقعی، خوانندگان بی میل را اغوا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Radical breaks on stamp duty are planned to entice house buyers into rundown areas.
[ترجمه گوگل]وقفه های رادیکال در پرداخت تمبر برای جذب خریداران خانه به مناطق فرسوده برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی برای جلب خریداران خانه به مناطق آزاد برنامه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Various preparations must be made to entice them.
[ترجمه گوگل]برای جذب آنها باید تدارکات مختلفی انجام شود
[ترجمه ترگمان]تدارکات گوناگونی باید برای جلب آن ها صورت می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company hopes to entice shareholders into agreeing to a merger.
[ترجمه گوگل]این شرکت امیدوار است بتواند سهامداران را برای موافقت با ادغام ترغیب کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت امیدوار است سهامداران را به موافقت با ادغام ترغیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Working parents can also try to entice grandparents to move nearby.
[ترجمه گوگل]والدین شاغل نیز می توانند سعی کنند پدربزرگ و مادربزرگ را به حرکت در نزدیکی ترغیب کنند
[ترجمه ترگمان]والدین کاری همچنین می توانند تلاش کنند تا پدربزرگ و مادربزرگ را اغوا کنند که در همان نزدیکی حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلب کردن (فعل)
attract, have, solicit, catch, atone, entice, engross

فریفتن (فعل)
fudge, cheat, hustle, wile, lure, decoy, charm, inveigle, entice, deceive, bewitch, delude, enchant, seduce, skunk, captivate, diddle, tempt, euchre, fob, jilt, mesmerize

اغوا کردن (فعل)
wile, lure, entice, seduce, crimp, tempt

بدام کشیدن (فعل)
entice

انگلیسی به انگلیسی

• tempt, lure, seduce
to entice someone means to try to persuade them to go somewhere or to do something.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : entice
✅️ اسم ( noun ) : enticement
✅️ صفت ( adjective ) : enticing
✅️ قید ( adverb ) : enticingly
مجذوب کردن
Place enticement/enticements in one’s path
مترادف seduce و temp
یعنی وسوه کردن - تحریک کردن - فریفتن - جلب کردن
Enticing از همین ریشه است
Can this entice you to come back to home and stay with me ?
البته entice وسوسه ای که به واسطه نشون دادن چیز جذابی باشه
وسوسه کردن
ترغیب - تهییج
با پیشنهاد وسوسه انگیز ترغیب کردن
to lure or tempt someone by promising them something that they like. It is a little manipulative but in a fairly straightforward way. You always know it when someone is enticing you. If a company really wants to hire you, they will entice you with a good salary and generous benefits
...
[مشاهده متن کامل]

وسوسه کردن
متقاعد کردن با پیشنهاد وسوسه انگیز

بپرس