enlisted

/enˈlɪstəd//ɪnˈlɪstɪd/

معنی: داوطلب خدمت سربازی، نامنویسی کرده
معانی دیگر: داوطلب خدمت سربازی، نام نویسی کرده

جمله های نمونه

1. he enlisted the help of several experts
او کمک چندین کارشناس را جلب کرد.

2. i enlisted my sister pari to help me clean the house
به خواهرم پری قبولاندم که مرا در تمیز کردن خانه یاری دهد.

3. they enlisted in the argument raging between science and theology
آنان در مباحثه ای که با شور و هیجان درباره ی علوم و الهیات جریان داشت شرکت کردند.

4. They both enlisted a year before the war broke out.
[ترجمه گوگل]هر دو یک سال قبل از شروع جنگ به خدمت سربازی رفتند
[ترجمه ترگمان]هر دو سال قبل از جنگ داوطلب شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Michael Hughes of Lackawanna, Pennsylvania, enlisted in the 82nd Airborne 20 years ago.
[ترجمه گوگل]مایکل هیوز از لاکاوانا، پنسیلوانیا، 20 سال پیش در 82th Airborne ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان]مایکل هیوز از Lackawanna، پنسیلوانیا، ۲۰ سال پیش در the هوابرد شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He has enlisted the help of a sports psychologist for the team.
[ترجمه گوگل]او از یک روانشناس ورزشی برای تیم کمک گرفته است
[ترجمه ترگمان]او به کمک یک روانشناس ورزشی برای این تیم کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He enlisted as a volunteer in the army.
[ترجمه گوگل]او به عنوان داوطلب در ارتش ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان]داوطلب شد که داوطلب ارتش بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He enlisted in the Navy and went to be kitted up.
[ترجمه گوگل]او در نیروی دریایی ثبت نام کرد و رفت تا لباس بپوشد
[ترجمه ترگمان]اون توی نیروی دریایی داوطلب شد و رفت بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He enlisted for active service in the war.
[ترجمه گوگل]او برای خدمت فعال در جنگ نام نویسی کرد
[ترجمه ترگمان]او برای خدمت فعال در جنگ خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Campaigners have enlisted the support of their local MP.
[ترجمه گوگل]کمپین ها از حمایت نماینده مجلس محلی خود بهره برده اند
[ترجمه ترگمان]مبارزان حامی پارلمان محلی خود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was enlisted into the US Navy.
[ترجمه گوگل]او در نیروی دریایی ایالات متحده ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان]او به نیروی دریایی آمریکا وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We've enlisted a few volunteers to help clean the hall.
[ترجمه گوگل]ما چند داوطلب را برای کمک به تمیز کردن سالن استخدام کرده ایم
[ترجمه ترگمان]چند داوطلب برای تمیز کردن تالار استخدام کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He enlisted as a private in the Mexican War.
[ترجمه گوگل]او به عنوان سرباز در جنگ مکزیک ثبت نام کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان شخصی در جنگ مکزیک استخدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We were enlisted as helpers.
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یاور استخدام شدیم
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان کمک داوطلب شده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They enlisted four hundred recruits for the navy.
[ترجمه گوگل]آنها چهارصد نفر را برای نیروی دریایی استخدام کردند
[ترجمه ترگمان]اونا چهارصد سرباز برای نیروی دریایی استخدام کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داوطلب خدمت سربازی (صفت)
enlisted

نامنویسی کرده (صفت)
enlisted

انگلیسی به انگلیسی

• enrolled as a member of the military
an enlisted man or woman is a member of the united states army or navy who is below the rank of an officer.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : enlist
✅️ اسم ( noun ) : enlistment
✅️ صفت ( adjective ) : enlisted
✅️ قید ( adverb ) : _
داوطلب خدمت سربازی، نامنویسی کرده در ارتش یا نیروی دریایی و . . .
( Army ( soldier
( Air Force ( Airman
( Navy ( Sailor
( Marine Corps ( Marine
Coast guard

بپرس