energetic

/ˌenərˈdʒetɪk//ˌenəˈdʒetɪk/

معنی: کاری، فعال، جدی، پرتکاپو، دارای انرژی، کارمایهای
معانی دیگر: پر انرژی، پرکار مایه، پر اشتیاق و پرکار، پر حرارت، پر تلاش، پر کنش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: energetically (adv.)
(1) تعریف: full of or displaying energy; active; vigorous.
متضاد: exhausted, inactive, indolent, languid, lethargic, limp, listless, soporific, supine, torpid, washed-out, weary, worn, worn-out
مشابه: active, alive, arduous, dynamic, enthusiastic, hard, industrious, lively, spirited, vehement, vigorous, virile, vital

(2) تعریف: executed with energy; effective; powerful.
متضاد: lifeless, weak
مشابه: alive, ardent, dynamic, forceful

جمله های نمونه

1. my father was an energetic man
پدرم مرد پر تلاشی بود.

2. he had not slept that night, nevertheless he was alert and energetic the next day
او آن شب نخوابیده بود بااین حال فردای آن شب هشیار و پویا بود.

3. This world belongs to the energetic.
[ترجمه Donya] این دنیا به پرانرژی معروف است
|
[ترجمه ع. م.] این دنیا متعلق به پرانرژی هاست.
|
[ترجمه Vitamin M] این دنیا به پرانرژی ها تعلق دارد. ( the در کنار صفت، معنی صفت رو جمع میکنه )
|
[ترجمه گوگل]این دنیا متعلق به پرانرژی هاست
[ترجمه ترگمان]این دنیا به انرژی پر انرژی تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The elderly man is quite energetic.
[ترجمه گوگل]مرد مسن کاملاً پرانرژی است
[ترجمه ترگمان]پیرمرد پر انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He seemed a dynamic and energetic leader.
[ترجمه گوگل]او یک رهبر پویا و پرانرژی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او یک رهبر پویا و فعال به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Young, bright, energetic with strong career-ambition.
[ترجمه گوگل]جوان، باهوش، پرانرژی با جاه طلبی شغلی قوی
[ترجمه ترگمان]جوان، باهوش، پر انرژی و با جاه طلبی قوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't associate him with energetic sports.
[ترجمه گوگل]من او را با ورزش های پرانرژی مرتبط نمی دانم
[ترجمه ترگمان]من با شور و شوق با او معاشرت نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We need to be more energetic in promoting ourselves abroad.
[ترجمه گوگل]ما باید در تبلیغ خود در خارج از کشور پرانرژی باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید برای ترویج خود در خارج از کشور انرژی بیشتری داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Blackwell is 5 strong looking and enormously energetic.
[ترجمه گوگل]Blackwell 5 قوی به نظر می رسد و بسیار پرانرژی است
[ترجمه ترگمان]به لک ول، به لک ول خیلی قوی و پر جنب و جوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Energetic, fashion-minded person.
[ترجمه گوگل]فردی پر انرژی و شیک پوش
[ترجمه ترگمان]Energetic، فرد با ذهن مد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Aaron Copland was an energetic promoter of American music.
[ترجمه گوگل]آرون کوپلند یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود
[ترجمه ترگمان]آرون Copland یک مروج پر انرژی موسیقی آمریکایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is constitutionally energetic.
[ترجمه گوگل]او از نظر قانون اساسی پرانرژی است
[ترجمه ترگمان]او براساس قانون اساسی پر انرژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company is trying to create a young energetic image.
[ترجمه گوگل]این شرکت در تلاش است تا یک تصویر جوان پرانرژی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت می کوشد تا یک تصویر جوان پر انرژی ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The heart responds well to energetic exercise.
[ترجمه گوگل]قلب به خوبی به ورزش های پرانرژی پاسخ می دهد
[ترجمه ترگمان]قلب به ورزش پر انرژی پاسخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاری (صفت)
active, energetic, drastic, effective

فعال (صفت)
smart, acting, active, energetic, strenuous, cracking, peppy, snappy, spirited, go-ahead, hot-shot, pushful, spiriting

جدی (صفت)
rigid, serious, acting, energetic, earnest, solemn, drastic, grand, stickler, uncanny, bona fide, demure, sedate, sobersided

پرتکاپو (صفت)
energetic, aggressive

دارای انرژی (صفت)
energetic

کارمایهای (صفت)
energetic

انگلیسی به انگلیسی

• vigorous, full of energy
someone who is energetic shows a lot of enthusiasm and determination.
an energetic person or activity does or involves a lot of physical movement.

پیشنهاد کاربران

به معنای فعال و پر انرژیه مثلا energetic boy , person
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅️ فعل ( verb ) : energize
✅️ اسم ( noun ) : energy
✅️ صفت ( adjective ) : energetic
✅️ قید ( adverb ) : energetically
مملو از انرژی
power
انرژی فراوان ودنیای پرانرژی
energetic ( adj ) = robust ( adj )
به معناهای: نیرومند، پرانرژی، پر جوش و خروش
با انرژی_داشتن انرژی زیاد💪👍
فعال، پر انرژی، پر جنب و جوش
فعالیت یا ورزش انرژی بر
پر جنب و جوش، فعال
پرانرژی
فعال . با انرژی .
فعالیتی سخت و خسته کننده
foll of energy - active
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس