enema

/ˈenəmə//ˈenɪmə/

معنی: تنقیه، اماله
معانی دیگر: (پزشکی) تنقیه، درون فرستی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the injection of a liquid into the rectum through the anus, usu. for medical purposes.

(2) تعریف: the liquid used for such a procedure.

جمله های نمونه

1. The gastrointestinal investigations comprised sigmoidoscopy, barium enema and upper intestinal endoscopy as these are most readily available in the United Kingdom.
[ترجمه گوگل]بررسی‌های گوارشی شامل سیگموئیدوسکوپی، تنقیه باریم و آندوسکوپی روده فوقانی است، زیرا این موارد در بریتانیا به راحتی در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات معده و روده شامل sigmoidoscopy، barium enema و روده ای فوقانی بیشتر است، چرا که این مواد به راحتی در انگلستان در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Information about the nature of the enema was withheld from the clinician involved in assessments.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به ماهیت تنقیه از پزشک درگیر در ارزیابی ها پنهان شد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات در مورد ماهیت of از متخصص بالینی دخیل در ارزیابی ها منع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A barium enema performed at seven years disease duration showed recurrent polyps.
[ترجمه گوگل]تنقیه باریمی که در طول هفت سال بیماری انجام شد، پولیپ عود کننده را نشان داد
[ترجمه ترگمان]A barium که در مدت هفت سال انجام شد، polyps بازگشتی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was shaved, given an enema, sent to shower and then directed to a bed in the delivery room.
[ترجمه گوگل]من را تراشیدند، تنقیه کردند، به دوش فرستادند و سپس به تختی در اتاق زایمان هدایت کردند
[ترجمه ترگمان]اصلاح شدم، an تجویز کردند، به حمام فرستاده شدند و سپس به سوی تختی در اتاق تحویل هدایت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Barium follow-through, gastroscopy, sigmoidoscopy, barium enema, abdominal ultrasound scan, and chest radiograph were all normal.
[ترجمه گوگل]پیگیری باریم، گاستروسکوپی، سیگموئیدوسکوپی، تنقیه باریم، اسکن اولتراسوند شکم و رادیوگرافی قفسه سینه همه نرمال بودند
[ترجمه ترگمان]Barium، through، sigmoidoscopy باریم، enema باریم برای اسکن فراصوت و عکس سینه، همه چیز عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A soapy enema was given daily to avoid accumulation of faeces.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از تجمع مدفوع، روزانه تنقیه صابونی داده می شد
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از تجمع of از enema صابون استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She'd never had an enema, and had always dreaded the thought of it.
[ترجمه گوگل]او هرگز تنقیه نکرده بود و همیشه از فکر آن می ترسید
[ترجمه ترگمان]تا به حال an نکرده بود و همیشه از فکر این موضوع می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Caffeine enemas are given four hourly, as well as castor oil - orally or by enema - to aid detoxification.
[ترجمه گوگل]تنقیه کافئینی چهار ساعتی و همچنین روغن کرچک - خوراکی یا تنقیه - برای کمک به سم زدایی داده می شود
[ترجمه ترگمان]تصفیه کافئین به مدت ۴ ساعت و همچنین روغن کرچک یا by enema - برای کمک به سم زدایی، داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A small bowel enema examination was normal.
[ترجمه گوگل]معاینه تنقیه روده کوچک طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]آزمایش enema روده، عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To establish one enema as clearly superior would have required many more patients.
[ترجمه گوگل]برای ایجاد یک تنقیه به طور واضح برتر، نیاز به تعداد بیشتری از بیماران داشت
[ترجمه ترگمان]تا یکی از داروهای تجویز شده به طوری که به وضوح بهتر بود، بسیاری از بیماران را مورد نیاز قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods A cleansing enema of the colon through the stem of appendix and a ileostomy were performed.
[ترجمه گوگل]MethodsA انما پاکسازی روده بزرگ از طریق ساقه آپاندیس و ایلئوستومی انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش های تصفیه enema cleansing از طریق ساقه of و a انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods Barium meal study and enteroclysis (small bowel enema)were performed in 23 patients with incomplete small bowel obstruction due to small bowel diseases confirmed by operation.
[ترجمه گوگل]MethodsA مطالعه کنجاله باریم و انتروکلیز (تنقیه روده کوچک) در 23 بیمار با انسداد ناقص روده کوچک به دلیل بیماری های روده کوچک تایید شده توسط عمل انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش های بررسی وعده غذا و enteroclysis (enema روده کوچک)در ۲۳ بیمار با ممانعت از روده کوچک ناقص به خاطر بیماری های روده کوچک تایید شده توسط عمل انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Colonoscopy was carried out under light sedation after standard laxative and bowel enema preparation.
[ترجمه گوگل]پس از تهیه ملین استاندارد و تنقیه روده، کولونوسکوپی تحت آرامبخشی سبک انجام شد
[ترجمه ترگمان]colonoscopy پس از laxative استاندارد و آماده سازی enema، تحت sedation سبک انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the onset she had been referred to a surgeon and had a normal barium enema and chest x ray.
[ترجمه گوگل]در ابتدا او به یک جراح ارجاع شده بود و تنقیه باریم طبیعی و اشعه ایکس قفسه سینه داشت
[ترجمه ترگمان]در آغاز، او به یک جراح اشاره کرده بود و enema مصنوعی طبیعی به بینی و اشعه ایکس وصل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was in the process of administering a barium enema.
[ترجمه گوگل]من در حال تزریق باریم تنقیه بودم
[ترجمه ترگمان]من در فرآیند مدیریت a barium بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنقیه (اسم)
purgation, clyster, enema, injection

اماله (اسم)
clyster, enema, injection

انگلیسی به انگلیسی

• fluid injected into the rectum
an enema is a solution which is put into a person's rectum in order to empty their bowels, for example before an operation is performed.

پیشنهاد کاربران

مایع تنقیه
enema ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: تنقیه 1
تعریف: مایعی که برای درمان یا تخلیۀ راست روده به مقعد وارد می شود

بپرس