endogenous

/enˈdɒdʒənəs//enˈdɒdʒənəs/

معنی: درونی، درون زاد
معانی دیگر: زیست شناسی) درونزاد (زاده شده یا رشد کننده از درون)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: endogenously (adv.)
(1) تعریف: coming or produced from or developing within, as certain spores, or due to internal conditions, as certain diseases. (Cf. exogenous.)

(2) تعریف: of, pertaining to, or constituting the metabolism of elements of living tissue containing nitrogen.

جمله های نمونه

1. No human equivalent of the endogenous mouse retroviral superantigens has yet been described.
[ترجمه گوگل]هیچ معادل انسانی از سوپرآنتی‌ژن‌های درون‌زای رتروویروسی موش هنوز توصیف نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ معادل انسانی ویروسی endogenous ویروسی هنوز توصیف نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Other investigators claim that endogenous prostaglandins may not be essential since gastric cytoprotection persists after pretreatment with prostaglandin synthesis inhibitors.
[ترجمه گوگل]سایر محققین ادعا می‌کنند که پروستاگلاندین‌های درون‌زا ممکن است ضروری نباشند، زیرا محافظت سلولی معده پس از پیش‌درمانی با مهارکننده‌های سنتز پروستاگلاندین ادامه می‌یابد
[ترجمه ترگمان]محققان دیگر ادعا می کنند که prostaglandins درونی ممکن است ضروری نباشد چون cytoprotection gastric بعد از تیمار با inhibitors سنتز prostaglandin ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In such situations there is reduced endogenous dermal synthesis of vitamin D precursors.
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی سنتز پوستی درون زا پیش سازهای ویتامین D کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]در چنین شرایطی سنتز dermal endogenous از مواد اولیه ویتامین D کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Endogenous peroxidase activity was blocked with 0. 3% hydrogen peroxide in 0. 1% sodium azide for 30 minutes at room temperature.
[ترجمه گوگل]فعالیت پراکسیداز درون زا با پراکسید هیدروژن 3/0 درصد در آزید سدیم 1/0 درصد به مدت 30 دقیقه در دمای اتاق مسدود شد
[ترجمه ترگمان]فعالیت peroxidase با ۰ مسدود شد ۳ % هیدروژن پراکسید در صفر ۱ درصد سدیم آزید در دمای اتاق به مدت ۳۰ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The next step is to make technical progress endogenous to the model.
[ترجمه گوگل]گام بعدی این است که پیشرفت فنی درون زا برای مدل ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]گام بعدی ایجاد پیشرفت فنی در مدل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Endogenous depression is a kind of low-bit key to sustained feelings of mental disorders characterized diseases.
[ترجمه گوگل]افسردگی درون زا نوعی کلید کم برای احساسات پایدار اختلالات روانی بیماری های مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]افسردگی روحی نوعی از کلید پایین برای حفظ احساسات اختلالات روانی مشخص از بیماری ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Granule materials in oocytes were both endogenous and exogenous and the exogenic nutrients were mainly derived from digestive gland.
[ترجمه گوگل]مواد گرانول در تخمک ها هم درون زا و هم برون زا بودند و مواد مغذی برون زا عمدتاً از غده گوارشی مشتق می شدند
[ترجمه ترگمان]مواد granule در oocytes هردو endogenous و exogenous هستند و مواد مغذی exogenic عمدتا از غده گوارشی مشتق شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Endogenous carbon monoxide ( CO ) is another important gaseous signal molecule.
[ترجمه گوگل]مونوکسید کربن درون زا (CO) یکی دیگر از مولکول های سیگنال گازی مهم است
[ترجمه ترگمان]مونوکسید کربن (CO)یک مولکول سیگنال گاز مهم دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective:Endogenous PTEN express in primitive streak during chick embryo gastrulation and mesoderm derived structure later on including heart tubes.
[ترجمه گوگل]هدف: PTEN درون‌زا در رگه‌های اولیه در طی گاسترولاسیون جنین جوجه و ساختار مشتق از مزودرم بعداً شامل لوله‌های قلب بیان می‌شود
[ترجمه ترگمان]هدف: Endogenous PTEN در شیار اولیه در حین گاسترولاسیون جنین و ساختار مشتق شده مزودرم بعد از آن شامل لوله های قلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. System is the endogenous variable in the economic growth.
[ترجمه گوگل]سیستم متغیر درونزا در رشد اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]سیستم متغیر درونی در رشد اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The levels of endogenous Auxin, Zeatin and Zeatin riboside in the middle segment of primary root were all increased obviously by DPC, which might be the key reason for lateral roots induction.
[ترجمه گوگل]سطوح اکسین، زیاتین و ریبوزید زیاتین درون زا در بخش میانی ریشه اولیه همه به وضوح توسط DPC افزایش یافت، که ممکن است دلیل اصلی برای القای ریشه های جانبی باشد
[ترجمه ترگمان]سطوح of درونی، Zeatin و Zeatin در بخش میانی ریشه اولیه همگی با دفاع پاکستان افزایش یافتند که ممکن است دلیل اصلی القا ریشه های جانبی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Endogenous Ouabain is an endocrine hormone which playes an important role in the modulation of blood pressure, but the relationship between EO and H - PP remains unclear.
[ترجمه گوگل]Ouabain درون زا یک هورمون غدد درون ریز است که نقش مهمی در تعدیل فشار خون دارد، اما رابطه بین EO و H - PP نامشخص است
[ترجمه ترگمان]Endogenous Ouabain یک هورمون endocrine است که نقش مهمی در تعدیل فشار خون دارد، اما رابطه بین EO و H - PP همچنان مبهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Endogenous carbon monoxide is a gaseous messenger, which is the degration product of heme.
[ترجمه گوگل]مونوکسید کربن درون زا یک پیام رسان گازی است که محصول تخریب هِم است
[ترجمه ترگمان]مونوکسید کربن یک فرستنده گازی است که محصول degration of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to endogenous growth theory, the reason is that low human capital of poor regions is not complementary with autochthonic innovation, which leads to underdevelopment traps.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری رشد درون زا، دلیل آن این است که سرمایه انسانی پایین مناطق فقیر، مکمل نوآوری اتوکتونیک نیست، که منجر به تله‌های توسعه نیافتگی می‌شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه رشد درونزاد، دلیل این است که سرمایه انسانی پایین مناطق فقیر مکمل نوآوری autochthonic نیست، که منجر به underdevelopment تله می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درونی (صفت)
esoteric, innate, internal, interior, inner, indoor, inward, inmost, intestine, endogenous, innermost, subjective, midland, pectoral

درون زاد (صفت)
innate, inborn, endogenous

تخصصی

[علوم دامی] درونی ؛ ترشحات تولید شده در داخل بدن یا با منشع داخلی.
[زمین شناسی] درونزا
[معدن] درونزاد (زمین شناسی اقتصادی)

انگلیسی به انگلیسی

• originating from within

پیشنهاد کاربران

با منشا درونی
ماده یا عضوی که از درون جاندار منشاء می گیرد.
در مهندسی مواد معنی درون زایی یا از منشاء درونی را با مثال زیر می توان درک کرد. بیرون زا یا از منشاء خارجی ، endogenous ، متضادآن است
High concentrations of endogenous inclusions, such as MnS stringers in high - manganese alloys, or abnormally high concentrations of large acicular exogenous inclusions, such as those caused by refractory contamination during steel casting, become hydrogen traps that can increase the susceptibility of steel to hydrogen damage
...
[مشاهده متن کامل]

غلظت های بالای آخال های درون زا، مانند رشته های MnS در آلیاژهای پر منگنز ( ناشی از ترکیب منگنز و گوگرد متعلق به خود فولاد مذاب ) ، یا غلظت های غیرعادی زیاد آخال های بیرون زای سوزنی شکل بزرگ، مانند آنهایی که در اثر آلودگی نسوز در طی ریخته گری فولاد ایجاد می شوند ( وارد شدن مواد نسوز جداره های کوره یا پاتیل به فولاد مذاب ) ، تبدیل به تله های هیدروژنی می شوند که می توانند حساسیت فولاد را در برابر آسیب هیدروژنی افزایش دهند.

endogenous ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: درون زاد
تعریف: ویژگی هر عامل یا ماده ای که منشأ آن درون یک اندامگان باشد
در اقتصاد سنجی: درونزا

بپرس