encoder


رمز گذار

جمله های نمونه

1. One development of the optical encoder employs two photosensitive devices with a small relative displacement.
[ترجمه گوگل]یکی از توسعه‌های رمزگذار نوری از دو دستگاه حساس به نور با جابجایی نسبی کوچک استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]یکی از توسعه کدگذار نوری دو دستگاه حساس به نور را با یک جابجایی نسبی نسبی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. At one extreme, an encoder may provide only a bibliographic identification of the text.
[ترجمه گوگل]در یک حالت، یک رمزگذار ممکن است فقط یک شناسه کتابشناختی متن را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]در یک حد افراطی، یک کدگذار ممکن است تنها یک شناخت کامل از متن را ارایه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Between these two displays are the rotary encoder control and four push buttons.
[ترجمه گوگل]بین این دو نمایشگر، کنترل انکودر چرخشی و چهار دکمه فشاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بین این دو صفحه کنترل رمزگذار چرخشی و چهار دکمه فشاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although the encoder illustrated is optical the position pulses could equally well be obtained using the waveform detection systems described later.
[ترجمه گوگل]اگرچه رمزگذار نشان داده شده نوری است، اما پالس های موقعیت را می توان با استفاده از سیستم های تشخیص شکل موج که بعداً توضیح داده شد، به دست آورد
[ترجمه ترگمان]گرچه the نشان داده شده، نوری است که پالس موقعیت می تواند به همان اندازه با استفاده از سیستم های تشخیص شکل موج که بعدا توضیح داده شد، بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each encoder has a fixed light source opposite a light detector.
[ترجمه گوگل]هر رمزگذار دارای یک منبع نور ثابت در مقابل آشکارساز نور است
[ترجمه ترگمان]هر کدگذار یک منبع نور ثابت در مقابل یک ردیاب نور دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. T 755 High precision encoder, 10 mm blind hollow shaft, 125 Khz frequency response, Quadrature output.
[ترجمه گوگل]رمزگذار T 755 با دقت بالا، شفت توخالی کور 10 میلی متری، پاسخ فرکانسی 125 کیلوهرتز، خروجی چهارتایی
[ترجمه ترگمان]واژه های کلیدی: کدگذار دقت بالا، shaft توخالی ۱۰ mm، پاسخ فرکانسی ۱۲۵ Khz، خروجی quadrature
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By using encoder, high speed counter module and PLC sequencing control in steel plate positioning shearing, medium plate yield have been increased.
[ترجمه گوگل]با استفاده از رمزگذار، ماژول شمارنده سرعت بالا و کنترل توالی PLC در برش موقعیت ورق فولادی، بازده صفحه متوسط ​​افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کدگذار، ماژول مقابله با سرعت بالا و کنترل ترتیبی PLC در تعیین موقعیت صفحات فولادی، بازده صفحه متوسط افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A rotary encoder and a torque detector are attached to each motor.
[ترجمه گوگل]یک رمزگذار چرخشی و یک آشکارساز گشتاور به هر موتور متصل است
[ترجمه ترگمان]رمزگذار چرخشی و یک ردیاب گشتاور به هر موتور متصل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new design with incremental encoder and Programmable Logical Controller works out a solution.
[ترجمه گوگل]طراحی جدید با رمزگذار افزایشی و کنترل کننده منطقی قابل برنامه ریزی راه حلی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]طرح جدید با رمزگذار افزایشی و قابل برنامه ریزی منطقی، یک راه حل را حل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have solved the optical encoder matching parts problems.
[ترجمه گوگل]ما مشکلات مربوط به تطبیق قطعات رمزگذار نوری را حل کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما محدودیت های نوری را حل کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our photoelectric rotary encoder are professional manufacturer of encoders have seven or eight years of research and production history.
[ترجمه گوگل]رمزگذار چرخشی فوتوالکتریک ما تولید کننده حرفه ای رمزگذار است که هفت یا هشت سال سابقه تحقیق و تولید دارد
[ترجمه ترگمان]رمزگذار چرخشی فتوالکترونیک ما سازنده حرفه ای of هستند که هفت یا هشت سال تحقیق و تاریخچه تولید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The principle of projection type micro optical encoder has been described and the optics theory of grating imaging is deduced.
[ترجمه گوگل]اصل انکودر میکرو نوری نوع پروجکشن شرح داده شده است و تئوری اپتیک تصویربرداری گریتینگ استنباط می شود
[ترجمه ترگمان]اصل نوع تصویرسازی micro optical توصیف شده است و نظریه optics تصویربرداری از شبکه سازی استنباط شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Loop filter: The encoder attempts to optimize the loop filter parameters for maximum PSNR.
[ترجمه گوگل]فیلتر حلقه: رمزگذار تلاش می کند تا پارامترهای فیلتر حلقه را برای حداکثر PSNR بهینه کند
[ترجمه ترگمان]فیلتر حلقه: کدگذار تلاش می کند تا پارامترهای فیلتر حلقه را برای maximum maximum بهینه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unfortunately, there is no EBCDIC encoder by default, so we'll convert the value to a UTF-16LE byte array (which just adds in a "0" byte for the second byte of each character).
[ترجمه گوگل]متأسفانه، رمزگذار EBCDIC به طور پیش‌فرض وجود ندارد، بنابراین مقدار را به یک آرایه بایت UTF-16LE تبدیل می‌کنیم (که فقط یک بایت «0» برای بایت دوم هر کاراکتر اضافه می‌کند)
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، هیچ کدگذار EBCDIC با پیش فرض وجود ندارد، بنابراین ما مقدار را به یک آرایه بایت کد UTF - ۱۶ پوند تبدیل می کنیم (که فقط در یک بایت \"۰\" برای بایت دوم هر کاراکتر اضافه می کند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] ضبط کننده فرمان رمز
[کامپیوتر] رمز گذار، کد کننده .
[برق و الکترونیک] کد گذار - رمز گذار 1. وسیله ای الکترومکانیکی که چرخش محور را به پالسهای قابل شمارش در خروجی تبدیل می کند تا از روی آن زاویه محور یا تعداد دور آن تعیین شود. مهم ترین نوع آن رمزگذارنوری زاویه-محور است که از تعدادی لامپ نورگسیل و آشکار ساز نوری و صفحه ای از نقاط روشن و تاریک که روی محور نصب می شود، تشکیل شده است . با چرخش محور، باریکه های نور توسط صفحه قطع می شوند و رمزهایی را در خروجی تولید می کند . دو نوع اصلی رمزگذار نوری زاویه - محور عبارت اند از مطلق و نموٌی . از این رمزگذارها به عنوان حسگرهای پسخوردی در سیستم کنترل حلقه- بسته استفاده می شود. 2. مداری که با انجام عملیات نمونه برداری ،فشرده سازی و تبدیل قیاسی - به - یک سیگنال قیاسی را به رشته ای از نمونه های مدوله شده ی رمز - پالسی (پی سی ام) تبدیل می کند.

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that converts messages into code

پیشنهاد کاربران

encoder ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: کُدبند
تعریف: شخص یا برنامه یا نرم‏افزار یا دستگاه تبدیل اطلاعات به صورتی دیگر و براساس رمزگذاری معین
رمز گذار

بپرس