emplace


در جای خود قرار دادن، کار گذاشتن، در محلی قرار دادن، در محل معینی قرار دادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: emplaces, emplacing, emplaced
• : تعریف: to put into place.

انگلیسی به انگلیسی

• put into a place

پیشنهاد کاربران

بپرس