emirate


قانون ـ فقه : امیر نشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the office held by an emir.

(2) تعریف: the territory ruled by an emir.

جمله های نمونه

1. Amal's parents had travelled to the Emirates for the weekend and would not return until Saturday noon.
[ترجمه گوگل]والدین امل برای آخر هفته به امارات سفر کرده بودند و تا ظهر شنبه برنگشتند
[ترجمه ترگمان]والدین امل برای آخر هفته به امارات سفر کرده بودند و تا شنبه ظهر بر نمی گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The emirate borrowed capital and labour to make speculative bets on real estate, of which The World is only one outlandish example.
[ترجمه گوگل]امارت سرمایه و نیروی کار را قرض گرفت تا روی املاک و مستغلات شرط بندی کند، که The World تنها یکی از نمونه های عجیب آن است
[ترجمه ترگمان]این امیرنشین سرمایه و نیروی کار را برای شرط بندی بر روی املاک و مستغلات به وام گرفته است که جهان تنها یک نمونه عجیب و غریب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After the emirate opened parts of its property market to foreign buyers in 200 prices climbed, fueled by speculative buyers, over-the-top development and light regulation.
[ترجمه گوگل]پس از اینکه امارات بخش‌هایی از بازار املاک خود را به روی خریداران خارجی باز کرد، در 200 سال قیمت‌ها افزایش یافت که توسط خریداران سوداگرانه، توسعه بیش از حد و مقررات سبک افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]پس از این که این امیرنشین بخش هایی از بازار املاک خود را به خریداران خارجی باز کرد، در ۲۰۰ قیمت بالا رفت و به دست خریداران نظری، توسعه برتر و مقررات سبک، دامن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "We have mujahideen from the time of the emirate, but we have new fighters too, " Mawlawi Jalali told me. "The young are keen to join, but we tell them stay put, finish your madrasa now and then come.
[ترجمه گوگل]مولوی جلالی به من گفت: «ما مجاهدین زمان امارت داریم، اما مبارزان جدیدی هم داریم «جوان ها مشتاق پیوستن هستند، اما ما به آنها می گوییم که بمانند، مدرسه ات را حالا تمام کن و بعد بیا
[ترجمه ترگمان]Mawlawi جلالی به من گفت: \" ما از زمان امارت به مجاهدین نیاز داریم، اما ما هم مبارزان جدیدی داریم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In next - door emirate Abu Dhabi, average home prices fell %.
[ترجمه گوگل]در امارت همسایه ابوظبی، میانگین قیمت مسکن ٪ کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]در ابوظبی بعد از این، میانگین قیمت خانه ها کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The emirate does not say how much its fund is worth.
[ترجمه گوگل]امارات نمی‌گوید که سرمایه آن چقدر است
[ترجمه ترگمان]این امارت اصلا نمی گوید که این صندوق چقدر ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The emirate managed to raise $ 25 billion in a two - part bond sale, which was heavily oversubscribed.
[ترجمه گوگل]امارات توانست 25 میلیارد دلار از فروش اوراق قرضه دو بخشی که به شدت بیش از حد مجاز بود، جذب کند
[ترجمه ترگمان]این امیرنشین موفق به افزایش ۲۵ میلیارد دلار فروش اوراق قرضه شد که به شدت وابسته به آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The emirate also has a thriving private - sector middle class, but it consists almost entirely of foreigners.
[ترجمه گوگل]امارات همچنین دارای یک طبقه متوسط ​​بخش خصوصی پررونق است، اما تقریباً به طور کامل از خارجی ها تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]این امارت دارای یک طبقه متوسط بخش خصوصی است، اما تقریبا به طور کامل از خارجیان تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Gulf states include Iran, Iraq, Saudi Arabia, Kuwait, Bahrain, Oman, Qatar, and the United Arab Emirates.
[ترجمه گوگل]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی هستند
[ترجمه ترگمان]کشورهای خلیج فارس شامل ایران، عراق، عربستان سعودی، کویت، بحرین، عمان، قطر و امارات متحده عربی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Group invested £ 5 million in the United Arab Emirates to establish two high quality mechanical engineering workshops.
[ترجمه گوگل]این گروه 5 میلیون پوند در امارات متحده عربی برای ایجاد دو کارگاه مهندسی مکانیک با کیفیت بالا سرمایه گذاری کرد
[ترجمه ترگمان]این گروه ۵ میلیون پوند در امارات متحده عربی برای تاسیس دو کارگاه مهندسی مکانیک با کیفیت بالا سرمایه گذاری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. From Egypt, Rice travels to Saudi Arabia and the United Arab Emirate.
[ترجمه گوگل]رایس از مصر به عربستان سعودی و امارات متحده عربی سفر می کند
[ترجمه ترگمان]رایس از مصر به عربستان سعودی و امارت متحده عربی سفر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So, too, would Abu Dhabi: the oil - rich emirate itbe that It'stood squarely behind Dubai.
[ترجمه گوگل]ابوظبی نیز همینطور است: امارت نفت خیز که دقیقاً پشت دوبی قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ابوظبی: امارات ثروتمند نفت خیز itbe که مستقیما در پشت دبی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The extent of investors' concern about the news from the emirate pushed Britain's leading stock market index down 2%, the biggest daily fall in nearly nine months.
[ترجمه گوگل]میزان نگرانی سرمایه گذاران در مورد اخبار از امارت باعث شد تا شاخص سهام پیشرو بریتانیا 2 درصد کاهش یابد، بزرگترین افت روزانه در نزدیک به 9 ماه گذشته
[ترجمه ترگمان]میزان سرمایه گذاران در مورد اخبار از این امیرنشین، شاخص بازار سهام را به میزان ۲ درصد کاهش داد که بزرگ ترین افت روزانه در حدود نه ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recently, agriculture authorities detected the pests in the eastern emirate of Al Fujayrah along the coast of the Gulf of Oman.
[ترجمه گوگل]اخیراً مقامات کشاورزی این آفات را در امارت شرقی الفجیره در امتداد ساحل خلیج عمان شناسایی کردند
[ترجمه ترگمان]اخیرا، مقامات کشاورزی، آفات را در امارت شرقی of در امتداد ساحل عمان ردیابی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Chris Davidson of Durham University, who has written a history of the emirate, describes it as a "spongelike economy", designed to absorb foreign money.
[ترجمه گوگل]کریس دیویدسون از دانشگاه دورهام، که تاریخ امارت را نوشته است، آن را به عنوان "اقتصاد اسفنجی مانند" توصیف می کند که برای جذب پول خارجی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]کریس داویدسون از دانشگاه دوره ام که تاریخ این امیرنشین را نوشته است، آن را به عنوان یک \"اقتصاد spongelike\" توصیف می کند که برای جذب سرمایه خارجی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state or jurisdiction of an emir (muslim ruler)
an emirate is a country that is ruled by an emir.

پیشنهاد کاربران

emirate ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: امیرنشین
تعریف: کشوری که یک امیر بر آن حکومت می کند|||متـ . شیخ نشین sheikhdom
امارت ( عربی )
– the United Arab Emirates
– They had travelled to the Emirates for the weekend

بپرس