elision

/ɪˈlɪʒn̩//ɪˈlɪʒn̩/

(شعر و زبانشناسی - حذف یا ادغام یا نامفهوم تلفظ کردن واکه یا هجا و غیره) آواسترش، واکه سترش، هجاسترش، حذف، ادغام، باقوه مکانیکی شکستن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the slurring over or omission of a letter or syllable in pronouncing a word.

(2) تعریف: any instance of omitting a part or parts of something.
مشابه: lactation, skip

جمله های نمونه

1. It was then but an intellectual elision to view abstraction as the purest of all styles, since it depicted nothing at all.
[ترجمه گوگل]در آن زمان صرفاً انحراف فکری بود که انتزاع را ناب‌ترین سبک از همه سبک‌ها بدانیم، زیرا اصلاً چیزی را به تصویر نمی‌کشید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان به جز یک روشنفکر فکری بود که انتزاع را به عنوان پاک ترین سبک های معماری تلقی کند، زیرا هیچ چیز را به تصویر نکشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Elision is a closely related subject, and in considering intonation the difference between strong and weak syllables is also important.
[ترجمه گوگل]الیزیون موضوعی نزدیک به هم است و در بررسی لحن، تفاوت هجاهای قوی و ضعیف نیز مهم است
[ترجمه ترگمان]Elision یک موضوع بسیار مرتبط است، و با در نظر گرفتن تفاوت بین هجاهای قوی و ضعیف نیز مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The elision of the divisions between high art and popular culture is one of the much-vaunted ambitions of postmodernism.
[ترجمه گوگل]حذف شکاف بین هنر عالی و فرهنگ عامه یکی از جاه طلبی های پست مدرنیسم است
[ترجمه ترگمان]The تقسیمات میان هنر و فرهنگ عامه پسند، یکی از جاه طلبی های اغراق آمیز فرامدرن گرایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One such optimization is known as lock elision.
[ترجمه گوگل]یکی از این بهینه سازی ها به عنوان lock elision شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]یکی از این بهینه سازی به عنوان کلید قفل شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Is (3 this elision the same thing as repression?
[ترجمه گوگل]آیا این حذف همان سرکوب است؟
[ترجمه ترگمان]آیا (۳)این همان چیزی است که سرکوبی رخ می دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In addition to escape analysis and lock elision, Mustang has some other optimizations for locking performance as well.
[ترجمه گوگل]موستانگ علاوه بر تجزیه و تحلیل فرار و حذف قفل، بهینه سازی های دیگری نیز برای عملکرد قفل دارد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر تحلیل فرار و قفل کردن قفل، موستانگ های دیگری برای قفل کردن عملکرد نیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This optimization is called lock elision and is another of the JVM optimizations slated for Mustang.
[ترجمه گوگل]این بهینه سازی lock elision نامیده می شود و یکی دیگر از بهینه سازی های JVM است که برای موستانگ در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این بهینه سازی در elision قفل نامیده می شود و یکی دیگر از the JVM است که برای موستانگ طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the surface it looks as though lock elision allows us to write thread safe code without any synchronization penalty for using in cases where it really wasn't needed.
[ترجمه گوگل]در ظاهر به نظر می رسد که lock elision به ما اجازه می دهد تا کد امن رشته را بدون هیچ گونه جریمه همگام سازی برای استفاده در مواردی که واقعاً نیازی به آن نبود، بنویسیم
[ترجمه ترگمان]در سطح، به نظر می رسد که قفل کانال به ما اجازه می دهد تا کد ایمن رشته را بدون هر گونه مجازات هماهنگ سازی برای استفاده در مواردی که مورد نیاز نیست، بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the way Rembrandt's nose is worked should equally provide a corrective to rhetoric or elision in the writing on bureaucracy.
[ترجمه گوگل]اما روش کار بینی رامبراند باید به همان اندازه اصلاحی برای لفاظی یا حذف در نوشته های مربوط به بوروکراسی باشد
[ترجمه ترگمان]اما روش بینی Rembrandt نیز باید به همان اندازه برای بیان یا elision در نوشتن پست بروکراسی به همان اندازه عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was hoping that escape analysis combined with lock elision would have a much greater influence than it did.
[ترجمه گوگل]من امیدوار بودم که تجزیه و تحلیل فرار همراه با حذف قفل تأثیر بسیار بیشتری نسبت به آن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]امیدوار بودم که تجزیه و تحلیل ترکیبی با قابلیت قفل کردن، تاثیر بسیار بیشتری نسبت به آن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I had to use ctrl-z many times in my editor to revert from a version where I thought elision was working and then for some reason, it just didn't work anymore.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم بارها از ctrl-z در ویرایشگرم استفاده کنم تا از نسخه‌ای برگردم که فکر می‌کردم elision کار می‌کند و بعد به دلایلی، دیگر کار نمی‌کند
[ترجمه ترگمان]من مجبور بودم از ctrl - z چند بار در ویرایشگر استفاده کنم تا از نسخه ای که فکر می کردم elision کار می کند برگردم و بعد به دلایلی دیگر کار نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From this work we now have adaptive spinning, biased locking and two forms of lock elimination known as lock coarsening, lock elision.
[ترجمه گوگل]از این کار ما اکنون چرخش تطبیقی، قفل بایاس و دو شکل حذف قفل را داریم که به نام درشت کردن قفل، حذف قفل شناخته می‌شوند
[ترجمه ترگمان]از این کار اکنون ما دارای قفل چرخان، قفل سازی متعصبانه و دو شکل حذف قفل که به عنوان قفل قفل شناخته می شوند، داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Best guess why: some lock-related optimizations (such as lock elision or lock biasing) failed to kick in (see Resources).
[ترجمه گوگل]بهترین حدس بزنید چرا: برخی از بهینه سازی های مربوط به قفل (مانند حذف قفل یا بایاس قفل) موفق نشدند (به منابع مراجعه کنید)
[ترجمه ترگمان]بهترین حدس این است که چرا: برخی از بهینه سازی های مربوط به قفل (مانند قفل کردن قفل یا بایاس قفل)با لگد زدن در (مراجعه به منابع)شکست خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To handle long functions, we collapse large blocks by default, using vertical elision.
[ترجمه گوگل]برای مدیریت توابع طولانی، بلوک های بزرگ را به طور پیش فرض با استفاده از حذف عمودی جمع می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای انجام عملکردهای طولانی، بلوک های بزرگی را به طور پیش فرض از بین می بریم، با استفاده از elision عمودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• omission of a vowel; omission, leaving out
elision is the leaving out of the sound of some part of a word when it is spoken; a technical term in linguistics.

پیشنهاد کاربران

حذف یا از قلم افتادگی ( در متون و نسخ خطی )
When a sound disappears in between two words, it's called elision
ادغام
elision ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: حذف آوایی
تعریف: افتادن آواها، اعم از همخوان و واکه از زنجیرۀ گفتار
فرایند حذف

بپرس