electrocution

/əˌlektrəˈkjuːʃn̩//ɪˌlektrəˈkjuːʃn̩/

معنی: کشتن یا مرگ در اثر برق
معانی دیگر: کشتن یا مرگ دراثر برق

جمله های نمونه

1. Six people were drowned; five died from electrocution.
[ترجمه گوگل]شش نفر غرق شدند پنج نفر بر اثر برق گرفتگی جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]شش نفر غرق شدن، پنج نفر از برق گرفتگی کشته شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was sentenced to death by electrocution.
[ترجمه گوگل]او به اعدام با برق گرفتگی محکوم شد
[ترجمه ترگمان]او در اثر برق گرفتگی به مرگ محکوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The court sentenced him to death by electrocution.
[ترجمه گوگل]دادگاه او را به اعدام با برق گرفتگی محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه او را با برق گرفتگی به مرگ محکوم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then Harvey spoke about the danger of electrocution.
[ترجمه گوگل]سپس هاروی در مورد خطر برق گرفتگی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]بعد هاروی در مورد خطر برق گرفتگی صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They have spread a massively extreme metal electrocution that is impossible to label simply as dark.
[ترجمه گوگل]آنها یک برق گرفتگی فلزی بسیار شدید را پخش کرده اند که غیرممکن است به سادگی آن را تاریک بدانیم
[ترجمه ترگمان]آن ها a فلزی بسیار افراطی منتشر کرده اند که نمی توان به سادگی برچسب را تاریک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These devices can save people from electrocution.
[ترجمه گوگل]این دستگاه ها می توانند مردم را از برق گرفتگی نجات دهند
[ترجمه ترگمان]این وسایل می توانند افراد را از برق گرفتگی نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And yet we experience it in that electrocution of time we call predestination.
[ترجمه گوگل]و با این حال ما آن را در برق گرفتگی زمان که آن را جبر می نامیم تجربه می کنیم
[ترجمه ترگمان]با این همه ما آن را در اثر electrocution زمان که تقدیر ازلی می نامیم تجربه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Using electrocution in cross - examination room, he faces an unknown punishment.
[ترجمه گوگل]با استفاده از برق گرفتگی در اتاق معاینه، او با مجازات نامعلومی روبرو می شود
[ترجمه ترگمان]با استفاده از شوک الکتریکی در اتاق بازجویی با یک تنبیه ناشناخته روبرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nebraska was the only state still using electrocution as its sole means of execution.
[ترجمه گوگل]نبراسکا تنها ایالتی بود که هنوز از برق گرفتگی به عنوان تنها وسیله اعدام استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]نبراسکا تنها ایالتی بود که براثر برق گرفتگی به عنوان تنها وسیله اعدام استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. SCULLY : Needle punctures, maybe. An animal bite. Electrocution of some kind.
[ترجمه گوگل]اسکالی: شاید سوزن سوراخ شود نیش حیوان برق گرفتگی نوعی
[ترجمه ترگمان]سوراخ سوراخ، شاید سوراخ سوزن یه گاز حیوانات یه جورایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was remembering the verses Karen had written him after Wally Talbot's electrocution.
[ترجمه گوگل]او ابیاتی را که کارن پس از برق گرفتگی والی تالبوت برایش نوشته بود به خاطر می آورد
[ترجمه ترگمان]او شعری را که کارن بعد از electrocution \"والی تالبوت\" نوشته بود به یاد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I already knew I wasn't going to be comfortable with this method - electrocution was faster and simpler.
[ترجمه گوگل]من از قبل می دانستم که قرار نیست با این روش راحت باشم - برق گرفتگی سریع تر و ساده تر بود
[ترجمه ترگمان]من قبلا می دانستم که من با این روش که الکتریکی سریع تر و ساده تر بود قرار نخواهم گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Severe injuries such as deep thermal burn, cardiopulmonary arrest or immediate death associated with high voltage or lightning electrocution are well reported in the literatures.
[ترجمه گوگل]صدمات شدید مانند سوختگی حرارتی عمیق، ایست قلبی ریوی یا مرگ فوری مرتبط با برق گرفتگی ولتاژ بالا یا صاعقه به خوبی در مقالات گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]صدمات شدید مانند سوزش عمیق حرارتی، دستگیری cardiopulmonary یا مرگ فوری مرتبط با برق گرفتگی یا برق گرفتگی در ادبیات گزارش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ananalysis in 2005 of post-mortem remains from 43 prisoners sentenced todeath by electrocution found the most common visible injuries to behead and leg burns where the electrodes were attached.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل در سال 2005 از بقایای پس از مرگ از 43 زندانی محکوم به اعدام با برق گرفتگی نشان داد که شایع ترین صدمات قابل مشاهده در سوختگی سر و پا در محل اتصال الکترودها بود
[ترجمه ترگمان]Ananalysis در سال ۲۰۰۵ باقی مانده از ۴۳ زندانی که todeath اثر برق گرفتگی مردند، شایع ترین جراحات را در سر بریدن و سوختگی های پا که الکترودها به آن متصل بودند پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتن یا مرگ در اثر برق (اسم)
electrocution

انگلیسی به انگلیسی

• act of killing by electric shock

پیشنهاد کاربران

Electrocution is death or severe injury caused by electric shock from electric current passing through the body
مرگ یا مصدومیت شدید از طریق شوک الکتریکی ناشی از انتقال برق به بدن
Trading Standards officers say anyone using the mower risks electrocution.
...
[مشاهده متن کامل]

The hairdryer poses an electrocution hazard if it is dropped in water.
During that time, 62 prisoners were executed by electrocution.
She died from a flood - related electrocution.
Many electrocutions and home electrical fires can be prevented simply by understanding basic electrical safety.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/electrocution
از فعل Electrocute میاد.
⬛ ELECTROCUTE ⬛
verb
[ obj] : to kill ( a person or animal ) by electric shock — usually used as ( be/get ) electrocuted
◀️ He stepped on the power line and was nearly electrocuted
...
[مشاهده متن کامل]

⬛ ELECTROCUTION ⬛
noun
🔴the injury or killing of someone by electric shock.
◀️"they switched off the power supply to avoid any risk of electrocution"
◀️ Man gets electrocuted on transmission tower

خطر برق گرفتگی
اعدام با صندلی الکتریکی

بپرس