elated

/əˈleɪt//ɪˈleɪt/

(verb transitive) برافراشته، سربلند، بالا بردن، محفوظ کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: elatedly (adv.), elatedness (n.)
• : تعریف: extremely happy or proud; in elevated spirits.
مترادف: ecstatic, euphoric, exalted, exhilarated, exultant, jubilant, overjoyed, thrilled
متضاد: crestfallen, down, downcast, downhearted
مشابه: delighted, gleeful, happy, joyful, pleased, proud, rapt, tickled pink, triumphant

- She was elated when she heard she'd been been chosen for the award.
[ترجمه گوگل] وقتی شنید که برای این جایزه انتخاب شده خوشحال شد
[ترجمه ترگمان] وقتی شنید که برای جایزه انتخاب شده است خوشحال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The elated fans cheered their heroes.
[ترجمه میرا] هواداران سربلند قهرمانانشان را تشویق کردند
|
[ترجمه گوگل] هواداران خوشحال قهرمانان خود را تشویق کردند
[ترجمه ترگمان] هواداران هیجان آمیز قهرمانان خود را تشویق کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we were elated by the news
آن خبر ما را به وجد آورد.

2. She was elated at / by the news.
[ترجمه گوگل]او در / از اخبار خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]از شنیدن این خبر به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was greatly elated by success.
[ترجمه گوگل]او از موفقیت بسیار خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]او از موفقیت بسیار خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The prince was reported to be elated at/by the birth of his new daughter.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که شاهزاده از تولد دختر جدیدش خوشحال شده است
[ترجمه ترگمان]گزارش شده بود که شاهزاده از تولد دختر جدیدش به وجد آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He felt elated and mildly drunk.
[ترجمه گوگل]او احساس شادی و مستی ملایم می کرد
[ترجمه ترگمان]احساس شادی می کرد و کمی مست به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was elated that my second heart bypass had been successful.
[ترجمه گوگل]از اینکه بای پس دوم قلبم موفقیت آمیز بود، خوشحال شدم
[ترجمه ترگمان]از این که قلب دوم من موفق به موفقیت شد خوشحال شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crowds in the square were elated by the news.
[ترجمه گوگل]جمعیت حاضر در میدان از این خبر به وجد آمدند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی که در میدان بودند از این خبر خوشحال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We were all elated to hear of the victory that we had won.
[ترجمه گوگل]همه ما از شنیدن پیروزی که به دست آورده بودیم خوشحال شدیم
[ترجمه ترگمان]همه ما از پیروزی پیروز شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I was elated by the prospect of the new job ahead.
[ترجمه گوگل]از دورنمای شغل جدید پیش رو خوشحال شدم
[ترجمه ترگمان]از چشم انداز کار جدید به وجد آمده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was elated at the prospect of a holiday.
[ترجمه گوگل]او از چشم انداز تعطیلات خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]از امید گذراندن تعطیلات به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For my part[sentence dictionary], I feel elated and close to tears.
[ترجمه گوگل]به سهم خودم [فرهنگ جمله ها] احساس خوشحالی می کنم و نزدیک به اشک می شوم
[ترجمه ترگمان]من به نوبه خود [ فرهنگ لغت \" ] احساس شادی می کنم و نزدیک به گریه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They were elated at the result.
[ترجمه گوگل]آنها از نتیجه خوشحال شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از این نتیجه به وجد آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Cantor was elated; a potentially devastating situation was about to be defused.
[ترجمه گوگل]کانتور خوشحال شد یک وضعیت بالقوه ویرانگر در شرف خنثی شدن بود
[ترجمه ترگمان]کانتور به وجد آمده بود؛ یک وضعیت بالقوه ویرانگر در شرف خنثی شدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One day, in an elated mood, we thought we would give Eliot a surprise.
[ترجمه گوگل]یک روز، در حال و هوای سرخوشانه، فکر کردیم که الیوت را سورپرایز کنیم
[ترجمه ترگمان]یک روز، با حالتی شاد، فکر کردیم که ما را غافلگیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her success elated the family.
[ترجمه گوگل]موفقیت او باعث خوشحالی خانواده شد
[ترجمه ترگمان]موفقیت او خانواده را به وجد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exultant, happy; filled with joy
if you are elated, you are extremely happy and excited.

پیشنهاد کاربران

:SYN
exultant - joyful - overjoyed
✔️ Extremely happy or glad
👈🏿 One of the most memorable experiences I had with a group of people was a hiking trip to a nearby mountain range. The group consisted of myself and a few friends who were all avid hikers and nature enthusiasts
...
[مشاهده متن کامل]

The hike took place in a beautiful mountain range, about an hour’s drive from our city. We started the hike early in the morning, and the trail led us through dense forests, rolling hills, and rocky outcrops. We stopped at various points along the way to take in the stunning views, catch our breath, and share snacks and water
The group was very supportive and encouraging, especially when some of us started to feel tired or unsure about completing the hike. We cheered each other on and shared stories and jokes to keep the mood light
When we finally reached the summit, we were all ⭐elated⭐ and proud of ourselves for having completed the challenging hike. We took plenty of photos to commemorate the achievement and savored the stunning views from the top

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : elate
✅️ اسم ( noun ) : elation
✅️ صفت ( adjective ) : elated
✅️ قید ( adverb ) : elatedly
به شدت خوشحال، ذوق مرگ
ذوق زده
elated ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: نشاط زده
تعریف: ویژگی فرد دارای احساس نشاط زدگی
elated ( adj ) = delighted ( adj )
به معناهای: شادمان، خوشحال، مشعوف، مسرور
کیفور
سرمست، کامیاب
سر از پا نشناختن، کیفور شدن، کیف کردن
سرخوش
خیلی خوشحال
Very happy
Jubilant
ذوق مرگ، خرکیف😂، خوشحال
شاد، خوشحال، شادمان، محظوظ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس