egress

/ɪˈɡres//ˈiːɡres/

معنی: خروج، در رو، خارج شدن
معانی دیگر: برون رفت، برون رو (egression هم می گویند)، خروجی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: egression (n.)
(1) تعریف: an act, instance, method, or place of exit or emergence.
مترادف: departure, exit
متضاد: access, entrance, entry, ingress
مشابه: aperture, debouchment, discharge, door, emanation, escape, gate, issue, mouth, outlet, vent, withdrawal

- People were trapped in the building because their egress was blocked by fallen debris.
[ترجمه گوگل] مردم در ساختمان گیر افتاده بودند زیرا خروج آنها توسط آوارهای ریخته شده مسدود شده بود
[ترجمه ترگمان] مردم در ساختمان به دام افتاده بودند، زیرا خروج آن ها با آوار ناشی از افتادن آن ها مسدود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the right to exit.
متضاد: access, entrance, entry, ingress

جمله های نمونه

1. I guessed, by his preparations, that egress was allowed, and, leaving my hard couch, made a movement to follow him.
[ترجمه گوگل]با تدارک او حدس زدم که خروج مجاز است و در حالی که کاناپه سختم را رها کردم، حرکتی به دنبال او انجام دادم
[ترجمه ترگمان]حدس می زدم که در این راه خروج از راه خروج، و ترک کردن نیمکت سخت من، حرکتی برای دنبال کردن او به وجود اورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Despite the egress of isolated specimens, museum collections grow in proportion to the director's burden of deciding what to accept.
[ترجمه گوگل]علی‌رغم خروج نمونه‌های مجزا، مجموعه‌های موزه‌ها متناسب با بار مدیر در تصمیم‌گیری برای پذیرش رشد می‌کنند
[ترجمه ترگمان]با وجود خروج نمونه های ایزوله شده، مجموعه های موزه نسبت به بار مدیر تصمیم می گیرند که چه چیزی را بپذیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With affordable internal access and egress, basements provide options for dwellings short of space.
[ترجمه گوگل]با دسترسی داخلی و خروجی مقرون به صرفه، زیرزمین ها گزینه هایی را برای خانه های کم فضا فراهم می کنند
[ترجمه ترگمان]زیرزمین با دسترسی به دسترسی داخلی و خروج از آن، گزینه هایی برای مسکن کوتاه مدت را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Denied its usual egress, the river had burst its banks and was pouring down the fire-ravaged streets.
[ترجمه گوگل]رودخانه که خروج معمول خود را رد کرده بود، از کناره های خود خارج شده بود و در خیابان های ویران شده آتش می ریخت
[ترجمه ترگمان]عبور از خروج همیشگی آن، رودخانه از ساحل آن بیرون زده و از خیابان های fire به پایین سرازیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. LSR and egress LER receive and transmit labeled packets, executing ILM ( incoming Label Map ) forwarder.
[ترجمه گوگل]LSR و Egress LER بسته‌های برچسب‌دار را دریافت و ارسال می‌کنند و ILM (نقشه برچسب ورودی) را اجرا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]LER خروجی و خروجی بسته های برچسب دار را دریافت و ارسال می کنند و ILM (نقشه برچسب ورودی)را اجرا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any enclosure required must be sealed against air egress everywhere except at the specified air outlet point. Sentence dictionary
[ترجمه گوگل]هر محفظه مورد نیاز باید در برابر خروج هوا در همه جا به جز در نقطه خروجی مشخص شده آب بندی شود فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]هر گونه فضای مورد نیاز باید در همه جا به جز در نقطه خروجی هوا مشخص شود فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Approach from the East and egress South.
[ترجمه گوگل]رویکرد از شرق و خروج از جنوب
[ترجمه ترگمان]از شرق و جنوب این راه را پیش بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Prevents egress of the latter through the unsealed portion.
[ترجمه گوگل]از خروج دومی از قسمت بدون مهر و موم جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]خروج از آن قسمت از قسمت دوم باز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Drains achieve a ready egress of the liquid blood.
[ترجمه گوگل]درن ها به خروجی آماده از خون مایع دست می یابند
[ترجمه ترگمان]Drains یه خروجی برای خروج از خون مایع پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fire escape Means of rapid egress from a Building, primarily intended for use in of fire.
[ترجمه گوگل]فرار از آتش وسیله ای برای خروج سریع از ساختمان، که عمدتاً برای استفاده در آتش سوزی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]وسایل فرار از آتش به معنای خروج سریع از ساختمان است که در درجه اول برای استفاده در آتش مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But his parents egress frequently remain him in the family.
[ترجمه گوگل]اما پدر و مادرش اغلب او را در خانواده ترک می کنند
[ترجمه ترگمان]اما معمولا در خانواده او مانع از خروج او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Safe access and egress can be achieved by various methods.
[ترجمه گوگل]دسترسی و خروج ایمن را می توان با روش های مختلف به دست آورد
[ترجمه ترگمان]دسترسی ایمن و خروج از آن را می توان با روش های مختلف به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A high seating position makes ingress and egress easy.
[ترجمه گوگل]موقعیت بالای نشستن، ورود و خروج را آسان می کند
[ترجمه ترگمان]موقعیت نشستن بالا به آسانی ورود و خروج را آسان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Means of rapid egress from a Building, primarily intended for use in case of fire.
[ترجمه گوگل]وسیله‌ای برای خروج سریع از ساختمان، که عمدتاً برای استفاده در مواقع آتش‌سوزی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]وسایل خروج سریع از ساختمان، در درجه اول برای استفاده در صورت آتش سوزی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Installed near building exits or along egress routes, the compact speaker produces broadband noise to lead people toward exits.
[ترجمه گوگل]این بلندگوی جمع و جور که در نزدیکی خروجی های ساختمان یا در امتداد مسیرهای خروج نصب می شود، صدای پهنای باند تولید می کند تا افراد را به سمت خروجی ها هدایت کند
[ترجمه ترگمان]در نزدیکی ساختمان نصب شده یا در امتداد مسیرهای خارج از خروجی، سخنگوی فشرده صداهای باند پهن را تولید می کند که منجر به خروج افراد به سمت خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروج (اسم)
emersion, emergence, exhaust, outgo, exodus, transpiration, egress, exit, egression

در رو (اسم)
outlet, exhaust, port, egress, exit

خارج شدن (فعل)
void, issue, protrude, egress, exit

تخصصی

[عمران و معماری] خروج

انگلیسی به انگلیسی

• act of exiting, going out; exit

پیشنهاد کاربران

ترک ( محل، مکان )
( فناوری اطلاعات ) ترافیک خارجی شبکه

بپرس