eerie

/ˈɪri//ˈɪəri/

معنی: ترساننده، گرفته، وهم اور
معانی دیگر: eery : وهم اور، مکدر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: eerier, eeriest
مشتقات: eerily (adv.), eeriness (n.)
• : تعریف: mysterious and frightening; weird.
مترادف: mysterious, spooky, unearthly, weird
مشابه: chilling, creepy, ghostly, odd, preternatural, scary, spectral, strange, uncanny, unnatural

- Eerie laughter was coming from the rooms upstairs.
[ترجمه گوگل] خنده های وهم انگیزی از اتاق های طبقه بالا می آمد
[ترجمه ترگمان] صدای خنده دارش از اتاق های طبقه بالا می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We witnessed an eerie light in the sky.
[ترجمه گوگل] شاهد نوری وحشتناک در آسمان بودیم
[ترجمه ترگمان] ما شاهد یک روشنایی وهم آور در آسمان بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She suddenly had an eerie feeling that she was not alone in the room.
[ترجمه گوگل] او ناگهان احساس ترسناکی داشت که در اتاق تنها نیست
[ترجمه ترگمان] ناگهان احساس کرد که در اتاق تنها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. walking alone in a cemetery at night is an eerie experience
شب هنگام تنها در گورستان قدم زدن دلهره آور است.

2. I walked down the eerie dark path.
[ترجمه گوگل]در مسیر تاریک وهم انگیزی قدم زدم
[ترجمه ترگمان]راه تاریکی را در پیش گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She heard the eerie noise of the wind howling through the trees.
[ترجمه گوگل]صدای هولناک باد را شنید که از میان درختان زوزه می کشید
[ترجمه ترگمان]صدای زوزه باد را شنید که از میان درختان زوزه می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had the eerie sensation that I was not alone.
[ترجمه گوگل]احساس وحشتناکی داشتم که تنها نیستم
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشتم که تنها نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had the eerie sensation of being watched.
[ترجمه گوگل]او احساس وحشتناکی از تماشا شدن داشت
[ترجمه ترگمان]احساس عجیبی داشت که او را تحت نظر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. After the explosion, an eerie silence fell upon the scene.
[ترجمه گوگل]پس از انفجار، سکوت وحشتناکی بر صحنه حاکم شد
[ترجمه ترگمان]بعد از انفجار، سکوتی وهم اور بر صحنه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The eerie howl of the siren sent chills up her spine.
[ترجمه گوگل]زوزه وهم آور آژیر باعث لرزش ستون فقراتش شد
[ترجمه ترگمان]زوزه وهم آوری او را به لرزه انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I found the silence underwater really eerie.
[ترجمه گوگل]سکوت زیر آب را واقعاً وهم‌آور یافتم
[ترجمه ترگمان]سکوتی را که در زیر آب بود پیدا کردم که در آن زیر و رو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's eerie to walk through a dark wood at night.
[ترجمه گوگل]راه رفتن از میان یک جنگل تاریک در شب، وحشتناک است
[ترجمه ترگمان]ترسناک است که شب در یک جنگل تاریک قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The scenery chimed perfectly with the eerie mood of the play.
[ترجمه گوگل]مناظر کاملاً با حال و هوای وهم آلود نمایشنامه همخوانی داشت
[ترجمه ترگمان]منظره صحنه با حالت وهم انگیزی که در حال بازی بود به طور کامل به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This place has a distinctly eerie atmosphere.
[ترجمه گوگل]این مکان فضایی کاملا وهم انگیز دارد
[ترجمه ترگمان]این مکان یک فضای وهم اور و ترسناک دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had the eerie feeling that he had met this stranger before.
[ترجمه گوگل]او این احساس وحشتناک را داشت که قبلاً با این غریبه ملاقات کرده است
[ترجمه ترگمان]او این احساس مرموز را داشت که قبلا این غریبه را دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In an eerie echo of Adams, unionist leaders gave warnings of further violence which sounded more like threats than warnings.
[ترجمه گوگل]در طنین وحشتناک آدامز، رهبران اتحادیه‌گرا هشدارهایی درباره خشونت بیشتر دادند که بیشتر شبیه تهدید بود تا هشدار
[ترجمه ترگمان]در صدای وهم آوری از آدامز، رهبران اتحادیه اروپا هشدارهایی در مورد خشونت بیشتر دادند که بیشتر شبیه به تهدید بود تا هشدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was this eerie green light.
[ترجمه گوگل]این چراغ سبز وهم انگیز وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این روشنایی وهم اور به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is an eerie experience but only a prologue.
[ترجمه گوگل]این یک تجربه ترسناک است اما فقط یک پیش درآمد
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه وهم آور اما فقط یک مقدمه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترساننده (صفت)
eerie, deterrent, eery

گرفته (صفت)
solemn, thick, muggy, dull, darksome, low-spirited, chock-full, gruff, eerie, hoarse, choky, sombrous, eery, muzzy, poky, pokey, tristful

وهم اور (صفت)
eerie, eery

انگلیسی به انگلیسی

• frightening, weird, mysterious
something that is eerie is strange and frightening.

پیشنهاد کاربران

وهم آلود
ترساننده
دارای حواشی پنهان و رازآلود و در عین حال خوفناک
Adjective :
عجیب و ترسناک
مرموز
به عنوان نمونه :
the eerie sound of an owl hooting at night
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/eerie• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/eerie
به طور اسرار آمیزی عجیب
خوفناک
موهوم، مرموز، وهم آلود
ترسناک و عجیب، وهم انگیز

بپرس