easy mark

/ˈiːziˈmɑːrk//ˈiːzimɑːk/

(عامیانه) آدم آسانگیر، زود باور، گولو، زود خرشو، نرم و تسلیم

جمله های نمونه

1. I was an easy mark, a ready and willing consumer hungry for junk food entertainment.
[ترجمه گوگل]من یک علامت آسان، یک مصرف کننده آماده و مشتاق برای سرگرمی های ناخواسته بودم
[ترجمه ترگمان]من یک نشانه ساده، یک مصرف کننده آماده و مشتاق برای تفریح غذاهای کم ارزش بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Without goodness, beauty risks becoming shallow, an easy mark for manipulation.
[ترجمه گوگل]بدون خوبی، زیبایی خطر کم عمق شدن را دارد، علامتی آسان برای دستکاری
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ خوبی، خطرات زیبایی کم می شود و نشانه آسانی برای دستکاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using the test, they found that chronic lymphocytic leukemia (CLL) is an "easy mark" for the experimental drug ABT-73
[ترجمه گوگل]با استفاده از این آزمایش، آنها دریافتند که لوسمی لنفوسیتی مزمن (CLL) یک "علامت آسان" برای داروی آزمایشی ABT-73 است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این تست، آن ها دریافتند که leukemia مزمن lymphocytic (CLL)یک علامت \"آسان\" برای داروی آزمایشی ABT - ۷۳ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the curb in front of their house someone had etched a white mark, indicating to fellow travelers that this house was an "easy mark. "
[ترجمه گوگل]روی حاشیه جلوی خانه‌شان، شخصی علامت سفیدی را حک کرده بود، که به همسفران نشان می‌داد که این خانه «نشان آسان» است
[ترجمه ترگمان]در مقابل خانه، کسی یک علامت سفید را حکاکی کرده بود و به مسافران دیگر نشان می داد که این خانه \"نشانه ساده ای\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Really, his steadily four legs, an easy mark, two long ears: He sees panic-stricken, oneself turned a donkey.
[ترجمه گوگل]راستی، چهار پایش، یک علامت آسان، دو گوش بلند: وحشت زده می بیند، خودش خر شده است
[ترجمه ترگمان]واقعا، چهار پا، یک نشانه آسان، یک نشانه آسان، دو گوش بلند: او وحشت زده می بیند، خود یک خر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everyone knows Tom as an easy mark.
[ترجمه گوگل]همه تام را به عنوان یک علامت آسان می شناسند
[ترجمه ترگمان]همه تام رو به عنوان یه علامت راحت میشناسن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pick - pocket spotted an easy mark and tried to take his wallet.
[ترجمه گوگل]جیب انتخاب یک علامت آسان را دید و سعی کرد کیف پولش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]کیف دستی مارک آسان را پیدا کرد و سعی کرد کیف پولش را بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Salman has offered an easy mark for journalists.
[ترجمه گوگل]سلمان یک علامت آسان برای خبرنگاران ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]سلمان یک نشانه ساده برای روزنامه نگاران ارائه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I guess he was an easy mark.
[ترجمه گوگل]من حدس می زنم او یک علامت آسان بود
[ترجمه ترگمان]فکر کنم اون علامت ساده ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Clinton was an easy mark.
[ترجمه گوگل]کلینتون امتیاز آسانی بود
[ترجمه ترگمان]کلینتون یک نشانه ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mary is an easy mark.
[ترجمه گوگل]مریم یک علامت آسان است
[ترجمه ترگمان]مری کار آسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lafferty's longtime business partner, Allan Aitken, told me that he believed that "Biro was either a shyster or a con man, and had found in Lafferty an easy mark. "
[ترجمه گوگل]شریک تجاری دیرینه لافرتی، آلن آیتکن، به من گفت که او معتقد است که "بیرو یا یک مرد خجالتی یا یک کلاهبردار بود، و در لافرتی یک نشان آسان پیدا کرده بود "
[ترجمه ترگمان]\"آلن Aitken\"، شریک تجاری قدیمی Lafferty، به من گفت که او معتقد است که \" Biro یک مرد یا یک حقه باز است و در Lafferty یک نشانه ساده یافته بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. By the look of her pink dress, one size too small, and her bad blonde bleach job, the students obviously felt they had an easy mark.
[ترجمه گوگل]با ظاهر لباس صورتی او، یک سایز خیلی کوچک، و سفید کننده بد بلوند او، دانش آموزان آشکارا احساس کردند که یک علامت آسان دارند
[ترجمه ترگمان]با نگاه کردن به لباس صورتی او، یک اندازه کوچک بود و کار سفید کننده her، دانش آموزان به طور واضح احساس می کردند که یک نشانه ساده دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gullible person, person who is easily deceived

پیشنهاد کاربران

طعمه ی آسان، هدف آسان ( مخصوصاً برای کلاهبرداران )
آدم ساده لوح

بپرس