east

/ˈiːst//iːst/

معنی: شرق، خاور، خاورگرایی، مشرق، بسوی خاور رفتن
معانی دیگر: خاوری، شرقی، (e بزرگ) بخش شرقی، بخش خاوری (اقلیم یا کشور و غیره)، به سوی یا وابسته به محراب کلیسا، خاور مشرق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the direction in front of a person facing the rising sun.

(2) تعریف: one of the four major points of direction on the compass, ninety degrees clockwise from north.

(3) تعریف: (often cap.) the eastern part of a country or area.

(4) تعریف: (cap.) the Orient; the Near East; the Far East.
مشابه: orient
صفت ( adjective )
(1) تعریف: from, of, or in the east.

- an east wind
[ترجمه گوگل] یک باد شرقی
[ترجمه ترگمان] بادی شرقی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: toward or facing the east.

- the east gate
[ترجمه گوگل] دروازه شرقی
[ترجمه ترگمان] دروازه شرقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: from, in, or toward the east.

جمله های نمونه

1. east coast schools have a good reputation
دانشگاه های کرانه ی خاوری (آمریکا) شهرت خوبی دارند.

2. east or west, home is best!
چه شرق و چه غرب وطن از همه جا بهتر است !

3. an east wind
باد خاوری

4. the east coast
ساحل شرقی

5. the east gate
دروازه ی شرقی

6. he lives to the east of us
او در شرق ما زندگی می کند.

7. the army of the east
سپاه شرق

8. the lighthouse bears due east
برج فانوس دریایی در سمت خاور قرار دارد.

9. the two roads meet east of kashan
آن دو جاده در شرق کاشان با هم تلاقی می کنند.

10. night's shadows rose from the east
تاریکی شب از خاور به پا خاست.

11. the wind was blowing from the east
باد از سوی خاور می وزید.

12. genghis khan's army thundered across the near east
قشون چنگیزخان مثل رعد سرتاسر خاور نزدیک را پیمود.

13. one of them went west, the other went east
یکی از آنها به غرب رفت و دیگری به شرق.

14. East or west, home is best.
[ترجمه محمدطاها] درس شرق خانه بهتر از غرب است
|
[ترجمه -farib] هیچ جا خونه خود آدم نمیشه
|
[ترجمه گوگل]شرق یا غرب، خانه بهترین است
[ترجمه ترگمان]در شرق یا غرب، خانه بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The prevailing current flows from east to west.
[ترجمه گوگل]جریان غالب از شرق به غرب جریان دارد
[ترجمه ترگمان]جریان اصلی جریان از شرق به غرب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Lichun traditionally signifies the beginning of spring in East Asian cultures.
[ترجمه گوگل]لیچون به طور سنتی به معنای آغاز بهار در فرهنگ های آسیای شرقی است
[ترجمه ترگمان]Lichun به طور سنتی بیانگر آغاز بهار در فرهنگ های شرق آسیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The building points to the east.
[ترجمه گوگل]ساختمان به سمت شرق اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]ساختمان به سمت شرق اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The army made many conquests in the east.
[ترجمه گوگل]ارتش فتوحات زیادی در شرق انجام داد
[ترجمه ترگمان]ارتش در شرق پیروزی های زیادی ایجاد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Western ideas penetrate slowly through the East.
[ترجمه گوگل]اندیشه های غربی به آرامی در شرق نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]ایده های غربی به آرامی از طریق شرق نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Japan lies to the east of China.
[ترجمه گوگل]ژاپن در شرق چین قرار دارد
[ترجمه ترگمان]ژاپن در شرق چین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. In East Germany learning Russian was compulsory.
[ترجمه گوگل]در آلمان شرقی یادگیری زبان روسی اجباری بود
[ترجمه ترگمان]در آلمان شرقی، یادگیری زبان روسی اجباری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. east or west, home is best.
[ترجمه گوگل]در شرق یا غرب، خانه بهترین است
[ترجمه ترگمان]شرق یا غرب، خونه بهترینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The East Wind prevails over the West Wind.
[ترجمه گوگل]باد شرقی بر باد غربی غلبه دارد
[ترجمه ترگمان]باد شرق بر باد غرب غلبه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Spain is bounded on the east by Portugal.
[ترجمه گوگل]اسپانیا از شرق به پرتغال محدود می شود
[ترجمه ترگمان]اسپانیا در شرق با پرتغال محدود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. He became the uncrowned king of the East End, scoring 28 goals in his first season.
[ترجمه گوگل]او با به ثمر رساندن 28 گل در اولین فصل حضورش به پادشاه بی تاج و تخت ایست اند تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او اولین پادشاه شرق آسیا شد و ۲۸ گل در اولین فصل خود به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Stanley traversed the continent from west to east.
[ترجمه گوگل]استنلی قاره را از غرب به شرق طی کرد
[ترجمه ترگمان]استنلی از قاره غرب به شرق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرق (اسم)
east, orient

خاور (اسم)
sun, east, orient

خاورگرایی (اسم)
east, easting

مشرق (اسم)
levant, east, sunrise

بسوی خاور رفتن (فعل)
east

انگلیسی به انگلیسی

• direction from which the sun rises, direction opposite west on a compass
of the east; situated in the east
toward the east
the east is the direction in which you look to see the sun rise.
the east of a place is the part which is towards the east. singular noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. ...east africa.
east means towards the east, or to the east of a place or thing.
an east wind blows from the east.
the east is used to refer either to the countries in the southern and eastern part of asia, including india, china, and japan.
see also far east, middle east.

پیشنهاد کاربران

شرق
مثال: The sun rises in the east.
خورشید از سمت شرق طلوع می کند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
مشرق.
The sun rises in the east
خورشید از مشرق طلوع می کند.
East and West به معنای شرق و غرب یا قدرت های سابق امریکا و شوروی

بپرس