eared

/ˈɪrd//ɪəd/

معنی: گوش دار، خوشهدار، خوشهکرده، سنبلهدار
معانی دیگر: دارای گوش بخصوص (در ترکیب به کار می رود)، گ 0ش 0 خوشه دار

جمله های نمونه

1. A man has two ears and one mouth that he may hear much and speak little.
[ترجمه گوگل]انسان دو گوش و یک دهان دارد که زیاد بشنود و کم صحبت کند
[ترجمه ترگمان]یک مرد دو گوش و یک دهان دارد که می تواند چیزهای زیادی بشنود و کم حرف بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can't make a silk purse from a sow's ear.
[ترجمه گوگل]از گوش خروس نمی توان کیف ابریشمی ساخت
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی یک کیسه ابریشمی از گوشت خوک درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Give every man thine ear, but few thy voice.
[ترجمه گوگل]گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را اندک
[ترجمه ترگمان]به همه کس گوش بدهید، اما صدای تو کم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The day has eyes, the night has ears.
[ترجمه گوگل]روز چشم دارد، شب گوش دارد
[ترجمه ترگمان]روز چشم دارد، شب گوش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hungry belly has no ears.
[ترجمه گوگل]شکم گرسنه گوش ندارد
[ترجمه ترگمان]شکم گرسنه هیچ صدایی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To travel through the world it is necessary to have the mouth of hog, the legs of a stag, the eyes of a falcon, the ears of an ass, shoulders of a camel, and the face of an ape, and overplus, a satchel full of money and patience.
[ترجمه گوگل]برای سفر در سراسر جهان باید دهان گراز، پاهای گوزن گوزن، چشم شاهین، گوش الاغ، شانه های شتر، و صورت میمون و بیش از حد، یک کیف پر از پول و صبر
[ترجمه ترگمان]برای سفر در دنیا لازم است که دهانه خوک، پاها یک گوزن، چشم یک شاهین، چشم یک شاهین، و صورت یک میمون و یک کیف پر از پول و شکیبایی یک کیف پر از پول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Little pitchers have great (or large) ears.
[ترجمه گوگل]کوزه های کوچک گوش های بزرگ (یا بزرگ) دارند
[ترجمه ترگمان]pitchers کوچک گوش های بزرگ (یا بزرگ)دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A wooer should open his ears more than his eyes.
[ترجمه گوگل]ووئر باید گوش هایش را بیشتر از چشمانش باز کند
[ترجمه ترگمان]A باید گوشش را بیشتر از چشمانش باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The great fish ear up the small.
[ترجمه گوگل]ماهی های بزرگ به ماهی های کوچک گوش می دهند
[ترجمه ترگمان]گوش بزرگ ماهی ها کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hedges have eyes, and walls have ears.
[ترجمه گوگل]پرچین ها چشم دارند و دیوارها گوش دارند
[ترجمه ترگمان]Hedges چشم دارند و دیوارها هم گوش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Choose a wife rather by your ear than your eye. Thomas Fuller
[ترجمه گوگل]همسر خود را به جای چشم خود انتخاب کنید توماس فولر
[ترجمه ترگمان]همسری انتخاب کنید که بهتر از چشم شما باشد توماس فولر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The wise man has long ears and a short tongue.
[ترجمه گوگل]مرد عاقل گوش های دراز و زبان کوتاه دارد
[ترجمه ترگمان]مرد عاقل گوش دراز و زبانی کوتاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Two sparrows on one ear of corn make an ill agreement.
[ترجمه گوگل]دو گنجشک روی یک خوشه ذرت توافق بدی می کنند
[ترجمه ترگمان]دوتا گنجشک روی یک گوش ذرت با هم توافق می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No piper can please all ears.
[ترجمه گوگل]هیچ پیپری نمی تواند همه گوش ها را خوشحال کند
[ترجمه ترگمان] نه پایپر میتونه همه گوش ها رو گوش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Give every man thy ear, but few thy voice.
[ترجمه گوگل]گوش خود را به هر کس بده، اما صدایت را اندک
[ترجمه ترگمان]به هر مرد گوش بده، اما صدای تو کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوش دار (صفت)
eared

خوشه دار (صفت)
eared

خوشه کرده (صفت)
eared

سنبله دار (صفت)
eared

انگلیسی به انگلیسی

• having ears, having a certain number or kind of ears (long-eared, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس