eyewitness

/aɪˈwɪtnəs//ˈaɪwɪtnəs/

معنی: شاهد عینی، گواهخوددیده، گواهی مستقیم، گواهی چشمی، شاهد برای العین
معانی دیگر: کسی که در دادگاه مشاهدات خود را گواهی می دهد، شاهد عینى قانون ـ فقه : شاهدى که بر مبناى مشاهداتش شهادت بدهد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has witnessed an occurrence with his or her own eyes.
مشابه: witness
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: eyewitnesses, eyewitnessing, eyewitnessed
• : تعریف: to see (an act or event) with one's own eyes, and esp. to be able to bear witness as a result.
مشابه: witness

- She eyewitnessed an accident.
[ترجمه گوگل] او شاهد یک تصادف بود
[ترجمه ترگمان] اون تصادف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. An eyewitness account described the plane as a "fireball".
[ترجمه گوگل]یکی از شاهدان عینی هواپیما را "گلوله آتش" توصیف کرده است
[ترجمه ترگمان]یک گزارش عینی این هواپیما را \"گلوله آتش\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. According to eyewitness accounts, soldiers opened fire on the crowd.
[ترجمه گوگل]به گفته شاهدان عینی، سربازان به سوی جمعیت تیراندازی کردند
[ترجمه ترگمان]با توجه به گزارش های زنده، سربازها در میان جمعیت آتش گشودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The police questioned several eyewitness to the murder.
[ترجمه گوگل]پلیس از چندین شاهد عینی قتل بازجویی کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس چندین شاهد عینی رو از قتل بازجویی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An eyewitness identified him as the shooter.
[ترجمه گوگل]یک شاهد عینی او را عامل تیراندازی شناسایی کرد
[ترجمه ترگمان]یه شاهد عینی اونو به عنوان تیرانداز شناسایی کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One eyewitness said he saw her talking to a man in a blue car.
[ترجمه گوگل]یکی از شاهدان عینی گفت که او را در حال صحبت با مردی در ماشین آبی دیده است
[ترجمه ترگمان]یک شاهد عینی گفته که اون داره با مردی که تو ماشین آبی حرف میزنه، دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. According to an eyewitness account, the thieves abandoned their vehicle near the scene of the robbery and then ran off.
[ترجمه گوگل]به گفته شاهدان عینی، سارقان خودروی خود را در نزدیکی محل سرقت رها کرده و سپس متواری شدند
[ترجمه ترگمان]با توجه به شاهدی عینی، دزدها ماشینشون را نزدیک صحنه دزدی ول کردن و بعد فرار کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reliable eyewitness reports of actual events, when embedded in such a list, suffered a serious erosion of credibility.
[ترجمه گوگل]گزارش‌های قابل اعتماد شاهدان عینی از رویدادهای واقعی، وقتی در چنین فهرستی گنجانده می‌شوند، اعتبار خود را از بین می‌برند
[ترجمه ترگمان]گزارش دقیق عینی از رویداده ای واقعی، زمانی که در چنین فهرستی تعبیه شده است، از اعتبار جدی اعتبار رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The composite sketches were developed from eyewitness descriptions of suspicious-looking people at the scene.
[ترجمه گوگل]طرح های ترکیبی از توصیف شاهدان عینی از افراد مشکوک در صحنه ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]طرح های مرکب از توصیفات شاهدان عینی از افراد مظنون به ظاهر در صحنه، توسعه داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some implications of these results for eyewitness testimony and for the psychology of driving are considered.
[ترجمه گوگل]برخی مفاهیم این نتایج برای شهادت شاهدان عینی و روانشناسی رانندگی در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]برخی مفاهیم این نتایج برای شهادت شاهد عینی و روانشناسی رانندگی در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unconfirmed eyewitness reports said the marshal was killed in what appeared to be a freak incident.
[ترجمه گوگل]گزارش‌های تایید نشده شاهدان عینی می‌گویند که مارشال در اتفاقی عجیب کشته شده است
[ترجمه ترگمان]مارشال شاهد عینی میگه که مارشال کشته شده در نتیجه حادثه عجیبی بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is probably based on an eyewitness account.
[ترجمه گوگل]احتمالا بر اساس یک شاهد عینی است
[ترجمه ترگمان]این احتمالا براساس گزارش یک شاهد عینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The official report echoes eyewitness accounts of fire on board shortly after takeoff from the Upper Heyford base in Oxfordshire.
[ترجمه گوگل]گزارش رسمی گزارش های شاهدان عینی در مورد آتش سوزی در هواپیما اندکی پس از برخاستن از پایگاه Upper Heyford در آکسفوردشایر را بازتاب می دهد
[ترجمه ترگمان]این گزارش رسمی حاکی از آن است که شاهدان عینی به مدت کوتاهی پس از برخاستن از پایگاه Heyford علیا در Oxfordshire، بر روی عرشه کشتی آتش گشودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The author also provides eyewitness accounts of the Kolno massacre.
[ترجمه گوگل]نویسنده همچنین گزارش های شاهدان عینی از کشتار کلنو را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین روایت های شاهد از کشتار Kolno را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Here was an eyewitness account of Butch at the murder scene.
[ترجمه گوگل]در اینجا یک روایت شاهد عینی از بوچ در صحنه قتل بود
[ترجمه ترگمان]اینجا یه حساب زنده از Butch در صحنه قتل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاهد عینی (اسم)
eyewitness

گواهخوددیده (اسم)
eyewitness

گواهی مستقیم (اسم)
eyewitness

گواهی چشمی (اسم)
eyewitness

شاهد برای العین (اسم)
eyewitness

تخصصی

[سینما] افراد شاهد
[حقوق] شاهد عینی

انگلیسی به انگلیسی

• person who sees or has seen an act or occurrence
an eyewitness is a person who has seen an event and can therefore describe it, for example in a law court.
one who has seen an act or event and thus can testify to its occurrence

پیشنهاد کاربران

شاهد عینی
noun
[count] :
🔴a person who sees something happen and is able to describe it
◀️The police are hoping to locate an eyewitness to the shooting
◀️He was able to give an eyewitness account of the shooting
شاهد عینی

بپرس