exposed


روباز، بی پناه، سرد، اشکار، پدیدار، درمعر­ نهاده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exposedness (n.)
(1) تعریف: having no protection or shelter.
متضاد: covert, sheltered
مشابه: insecure

(2) تعریف: brought into open view; revealed.

(3) تعریف: vulnerable to danger.
مشابه: insecure, naked, vulnerable

جمله های نمونه

1. he exposed two of the bank's managers
او دو تا از مدیران بانک را لو داد.

2. the trial exposed their crimes
محاکمه،تبهکاری های آنها را آشکار کرد.

3. to become exposed to infection
در معرض سرایت قرار گرفتن

4. our factory was exposed to the full brunt of foreign competition
رقابت (کارخانه های) خارجی کارخانه ی ما را شدیدا تحت فشار گذاشته بود.

5. some ancient peoples exposed unwanted infants
برخی از اقوام کهن نوزادان ناخواسته را رها می کردند و می رفتند.

6. the students were exposed to hindu culture and religion
دانشجویان تحت تاثیر فرهنگ و مذهب هندو قرار گرفتند.

7. this coast is exposed to severe northerly winds
این ساحل در معرض بادهای شدید شمالی قرار دارد.

8. our left flank was dangerously exposed to an enemy attack
جناح چپ ما به طور خطرناکی در معرض حمله ی دشمن بود.

9. prostitutes sat by the brook and exposed their thighs and breasts to the passersby
روسپی ها در کنار نهر نشسته و ران ها و سینه های خود را در معرض دید رهگذران قرار می دادند.

10. the medicine had lost its potency by being exposed to light
این دارو بخاطر قرار گرفتن در معرض نور قدرت خود را از دست داده بود.

11. He exposed his children to music throughout their formative years.
[ترجمه گوگل]او فرزندانش را در طول سال‌های شکل‌گیری در معرض موسیقی قرار داد
[ترجمه ترگمان]او در طول سال های شکل گیری خود فرزندانش را در معرض موسیقی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. About 800, 000 children are exposed to poisons each year.
[ترجمه گوگل]سالانه حدود 800000 کودک در معرض سموم قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]در حدود ۸۰۰ هزار کودک هر ساله در معرض مسمومیت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film has been exposed to light.
[ترجمه گوگل]فیلم در معرض نور قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]فیلم در معرض نور قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The crops will not grow on exposed hillsides.
[ترجمه گوگل]محصولات در دامنه های در معرض تپه رشد نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]محصولات در دامنه تپه ها رشد نخواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The place was completely exposed to the elements.
[ترجمه You may be exposed] به فارسب ترجمه سود
|
[ترجمه Mrjn] ( آن ) مکان کاملا در معرض عناصر طبیعی ( باد، باران و… ) بود.
|
[ترجمه Mrjn] ( آن ) مکان کاملا تحت تاثیر عناصر طبیعی ( باد، باران و… ) بود. ( exposeدر زمین شناسی به معنای تحت تاثیر است )
|
[ترجمه گوگل]مکان به طور کامل در معرض عناصر بود
[ترجمه ترگمان]این مکان کاملا در معرض عناصر قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] نور دیده - نور خورده - حلقه های فیلمبرداری شده - فیلم نگاتیف / نور دیدن فیلم نگاتیف
[عمران و معماری] نمایان
[] بی حفاظ.

انگلیسی به انگلیسی

• bare, naked, without covering or protection, vulnerable
if a place is exposed, it has no natural protection against bad weather or enemies, for example because it has no trees or is on very high ground.

پیشنهاد کاربران

در معرض خطر ، آسیب، صدمه، حمله
عیان
برمَلا شده
able to be easily harmed, influenced, or attacked
صفت/ به آسانی صدمه دیدن، تحت نفوذ یا مورد حمله قرار گرفتن، آسیب پذیر
Small companies are more exposed to an economic downturn
The publishing of my personal information left me feeling very uncomfortable and exposed
...
[مشاهده متن کامل]

He was exposed
Synonym
vulnerable

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/exposed
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expose
✅️ اسم ( noun ) : exposure
✅️ صفت ( adjective ) : exposed
✅️ قید ( adverb ) : _
در نقاشی و طراحی: بدون رنگ رها کردن
the artist leaves the paper exposed =رنگی روی کاغذ نمی زند
غزل شده
Being faced with it مواجه شدن با چیزی
مشاهده شده، نمایان شده
معنی be exposed = being in a situation where one is likely to meet with harm
در مهندسی عمران به معنی تیری که مابین دوستون در پاسیو قرار میگیرد و نمایان است به اصطلاح تیر لخت نیز میگویند
⁦✔️⁩ ( صندوق اعتباری ) رو به ورشکستگی، در معرض ( خطر )
Evergrande - exposed 💥fund house Ashmore suffers fall in assets
exposed ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: نوردیده
تعریف: ویژگی فیلم یا ویدئویی که برای ثبت قیاسی یا رقمی تصویر بر آن، نوردهی شده باشد
در زمین شناسی: تحت تأثیر
بی پرده
بدون پوشش
در معرض چیزی بودن
در عکاسی به معنی نوردهی ست
رسوا ( شدن )

مواجهه
در معرض هوا
عیان، عریان، برملا، فاش، بی پرده، رسوا، برهنه
تحت تاثیر قراردادن، در معرض چیزی بودن
افشاء کردن
در معرض قرار دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس