evaporated

/ɪˈvæpəˌret//ɪˈvæpəreɪt/

تبخیر کردن، تبدیل به بخارکردن، تبخیرشدن، بخارشدن، خشک کردن، بربادرفتن

جمله های نمونه

1. evaporated apple
سیب خشک

2. when i saw my father, all my fears evaporated
وقتی پدرم را دیدم همه ی واهمه هایم از بین رفت.

3. The puddle evaporated rapidly in the sun.
[ترجمه گوگل]گودال به سرعت در آفتاب تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]گودال به سرعت در آفتاب ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Heat until all the water has evaporated.
[ترجمه گوگل]حرارت دهید تا تمام آب تبخیر شود
[ترجمه ترگمان]گرما تا وقتی که همه آب تبخیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The water soon evaporated in the sunshine.
[ترجمه گوگل]آب به زودی در زیر نور آفتاب تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]آب به زودی در زیر نور خورشید ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Most of the water had evaporated.
[ترجمه گوگل]بیشتر آب تبخیر شده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر آب بخار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pudding was made with evaporated milk.
[ترجمه گوگل]پودینگ با شیر تبخیر شده درست می شد
[ترجمه ترگمان]پودینگ با شیر بخار درست شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The water is evaporated by the sun.
[ترجمه گوگل]آب توسط خورشید تبخیر می شود
[ترجمه ترگمان]آب توسط خورشید تبخیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His involvement in the Watergate evaporated any hope Nixon had for a political career.
[ترجمه گوگل]مشارکت او در واترگیت هر امیدی را که نیکسون برای حرفه سیاسی داشت از بین برد
[ترجمه ترگمان]دخالت او در واترگیت هر امیدی را که نیکسون برای یک شغل سیاسی داشت از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. John and Mary took their leave and evaporated.
[ترجمه گوگل]جان و مریم مرخصی گرفتند و بخار شدند
[ترجمه ترگمان]جان و مری خداحافظی کردند و ناپدید شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her confidence had now completely evaporated.
[ترجمه گوگل]اکنون اعتماد به نفس او کاملاً از بین رفته بود
[ترجمه ترگمان]اکنون اعتماد به نفس او کاملا محو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The warm sun evaporated the dew.
[ترجمه گوگل]آفتاب گرم شبنم را تبخیر کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب گرم از شبنم محو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their lead in the opinion polls evaporated overnight.
[ترجمه گوگل]پیشتازی آنها در نظرسنجی ها یک شبه از بین رفت
[ترجمه ترگمان]راهنمایی آن ها در نظرسنجی ها در طول شب از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The pool of water on the playground evaporated in the sun.
[ترجمه گوگل]حوض آب در زمین بازی زیر نور خورشید تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]حوض آب حیاط در زیر نور خورشید محو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] تبخیر شده

انگلیسی به انگلیسی

• condensed; turned into vapor

پیشنهاد کاربران

اگر برای یه شخص این واژه استفاده بشه میتونه �معنی� محو شدن یا �مفهوم�همون اصطلاح اب شده رفته تو زمین رو، بده
?And Mr. Crouch evaporated, did he
از بین رفت.

بپرس