eq


مخفف:، برابر، برابر سازی، برابر ساختن، معادله، مخفف: برابر مخفف: برابر سازی مخفف: برابر ساختن مخفف: برابر ساز مخفف: معادله مخفف: معادل

جمله های نمونه

1. This is proved by the following EQ ( 5 . 29 ) .
[ترجمه گوگل]این با EQ زیر ثابت می شود ( 5 29 )
[ترجمه ترگمان]این امر با هوش عاطفی زیر ثابت شده است (۵) ۲۹)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Finally, they should strengthen self-training of EQ.
[ترجمه گوگل]در نهایت باید خودآموزی EQ را تقویت کنند
[ترجمه ترگمان]در نهایت، آن ها باید هوش عاطفی خود را تقویت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I felt that music gets me a higher EQ.
[ترجمه Lil.] من احساس کردم که موسیقی به من هوش عاطفی بیشتری می دهد.
|
[ترجمه گوگل]احساس کردم که موسیقی EQ بالاتری به من می دهد
[ترجمه ترگمان]من احساس کردم که موسیقی با هوش عاطفی بیشتری به من دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its child nodes look for rows that exactly match (eq) the firstName and the lastName attributes.
[ترجمه گوگل]گره های فرزند آن به دنبال ردیف هایی می گردند که دقیقاً با صفات firstName و lastName مطابقت دارند (eq)
[ترجمه ترگمان]گره های فرزند آن به دنبال ردیف هایی هستند که دقیقا منطبق هستند (۱)the و ویژگی های lastName
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Can the " EQ " Take the Place of " IQ "
[ترجمه گوگل]آیا "EQ" می تواند جای "IQ" را بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]\"هوش عاطفی\" می تواند \"هوش عاطفی\" را در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A person's IQ EQ from the fetal period begins.
[ترجمه گوگل]ضریب هوشی (IQ EQ) فرد از دوران جنینی شروع می شود
[ترجمه ترگمان]هوش عاطفی یک فرد از جنین شروع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stiffness, as defined previously in this chapter (Eq., is expected to be dependent on both the asphalt cement and the concentration and geometric properties of the aggregate.
[ترجمه گوگل]سفتی، همانطور که قبلا در این فصل تعریف شد (معادل، انتظار می رود هم به سیمان آسفالت و هم به غلظت و خواص هندسی سنگدانه وابسته باشد
[ترجمه ترگمان]استحکام، همان طور که قبلا در این فصل (معادله)تعریف شد، انتظار می رود که به سیمان آسفالت و غلظت و ویژگی های هندسی سنگ نیز وابسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I thought you never check the EQ message boards.
[ترجمه گوگل]من فکر کردم شما هرگز تابلوهای پیام EQ را بررسی نمی کنید
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم هیچوقت صفحه اس اس اس رو چک نمی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In EQ players are hitting max level in two or three days now.
[ترجمه گوگل]در EQ بازیکنان در دو یا سه روز به حداکثر سطح می‌رسند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در دو یا سه روز گذشته، هوش عاطفی بیش ترین سطح را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each band ( EQ EQ EQ 3 ) can be used for amplifying any low, middle, high frequences.
[ترجمه گوگل]هر باند (EQ EQ EQ 3) را می توان برای تقویت هر فرکانس پایین، متوسط ​​و بالا استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]هر گروه (EQ EQ)را می توان برای تقویت هر گروه پایین، متوسط و بالا به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A good EQ will help you predict how other people will feel.
[ترجمه گوگل]یک EQ خوب به شما کمک می کند تا احساس دیگران را پیش بینی کنید
[ترجمه ترگمان]یک هوش عاطفی خوب به شما کمک می کند که پیش بینی کنید که دیگران چه احساسی خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. EQ education is an important aspect of quality - oriented education.
[ترجمه گوگل]آموزش EQ جنبه مهمی از آموزش کیفیت محور است
[ترجمه ترگمان]هوش عاطفی یک جنبه مهم از آموزش کیفیت گرا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The expression uses the *VALUE, *LT, *AND, and *EQ criteria functions to test for the condition CPU idle time being too low.
[ترجمه گوگل]این عبارت از توابع معیار *VALUE، *LT، *AND و *EQ استفاده می کند تا شرایط زمان بیکاری CPU را بسیار کم کند
[ترجمه ترگمان]این عبارت از مقدار * مقدار، * LT، * و * و * EQ EQ)برای آزمایش وضعیت زمان بیکاری CPU که بیش از حد پایین است استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You are irritable and low EQ. You can't control mood sometimes.
[ترجمه گوگل]شما تحریک پذیر و EQ پایین هستید گاهی اوقات نمی توانید خلق و خو را کنترل کنید
[ترجمه ترگمان]شما عصبانی و عصبانی هستید تو بعضی وقت ها نمی توانی حال و حوصله داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Guy was elected leader and then found to have the highest EQ on a nominal measure.
[ترجمه گوگل]گای به عنوان رهبر انتخاب شد و سپس مشخص شد که بالاترین EQ را در یک معیار اسمی دارد
[ترجمه ترگمان]مرد به عنوان رهبر انتخاب شد و سپس با هوش عاطفی بیش ترین هوش عاطفی را داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

کلمات اختصاری

عبارت کامل: EQual To
موضوع: عمومی
مخفف EQual to یعنی مساوی است با (مقدار مورد نظر)

عبارت کامل: Emotional Quotient
موضوع: عمومی
هوش عاطفی، هوش احساسی یا هوش هیجانی (یا EQ) شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان های خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفهٔ هیجان ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می کند (مؤلفهٔ شناختی، مؤلفهٔ فیزیولوژیکی و مؤلفهٔ رفتاری).

تخصصی

[کامپیوتر] برابر با EQualto
[روانپزشکی] مخفف educational quotient به معنی بهرآموزشی . نسبت به سن زمانی ضربدر 100.

انگلیسی به انگلیسی

• equal in worth or value, equal in importance; corresponding

پیشنهاد کاربران

�"EQ" stands for "Emotional Quotient, " which refers to a person's emotional intelligence.
بهره احساسی که اشاره داره هوش هیجانی یا هوش احساسی
هوش هیجانی
Emotional intelligence

بپرس