dump truck

/ˈdəmpˈtrək//dʌmptrʌk/

کامیون کمپرسی

جمله های نمونه

1. The recession has taken its toll of lorries, dump trucks and commercial reps' company cars.
[ترجمه گوگل]رکود خسارات وارده به کامیون‌ها، کامیون‌های کمپرسی و خودروهای شرکتی نمایندگان تجاری را به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی هزینه خود را از کامیون ها، کامیون ها و اتومبیل های تجاری نمایندگان تجاری گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Excavators, bulldozers, loaders, dump truck and other imports of construction machinery spare parts.
[ترجمه گوگل]بیل مکانیکی، بولدوزر، لودر، کمپرسی و سایر واردات قطعات یدکی ماشین آلات ساختمانی
[ترجمه ترگمان]Excavators، بولدوزرها، لودر، کامیون و دیگر واردات قطعات یدکی ماشین آلات ساخت وساز ساز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One big dump truck scrolling down the road.
[ترجمه گوگل]یک کامیون کمپرسی بزرگ در حال حرکت در جاده
[ترجمه ترگمان] یه کامیون آشغال بزرگ از جاده سرازیر میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A dump truck full of dirt will go with the cement truck.
[ترجمه گوگل]یک کمپرسی پر از خاک با کامیون سیمان همراه می شود
[ترجمه ترگمان]یه کامیون پر از کثافت با کامیون سیمانی می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A rotary mechanism for multi-angle skip bucket of dump truck is designed. Goods is lifted and dumped by hydraulic system in the dump track.
[ترجمه گوگل]مکانیزم چرخشی برای سطل پرش چند زاویه کامیون کمپرسی طراحی شده است کالاها توسط سیستم هیدرولیک در مسیر کمپرسی بلند و تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]یک مکانیزم گردان برای یک سطل زباله چند زاویه ای از یک کامیون تخلیه طراحی شده است کالا از طریق سیستم هیدرولیکی در مسیر تخلیه بار برداشته و تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Three government workers labored to fill a dump truck with freshly cut trees over the holiday weekend — clearing just a portion of a single city block would be an all-day affair.
[ترجمه گوگل]سه کارمند دولتی در تعطیلات آخر هفته برای پر کردن یک کامیون کمپرسی با درختان تازه بریده شده تلاش کردند - پاکسازی تنها بخشی از یک بلوک شهری یک کار تمام روز خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سه کارگر دولتی تلاش کردند تا یک کامیون را با درختان تازه قطع کرده در تعطیلات آخر هفته پر کنند - پاک سازی تنها بخشی از یک بلوک شهر می تواند یک کار تمام وقت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study of tandem axles for articulated dump truck ADT is blank at home.
[ترجمه گوگل]مطالعه محورهای پشت سر هم برای کامیون کمپرسی مفصلی ADT در خانه خالی است
[ترجمه ترگمان]مطالعه محورهای tandem برای ADT dump articulated در خانه خالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The city crews started downtown, clearing the streets and salting them and loading snow into dump trucks.
[ترجمه گوگل]خدمه شهر در مرکز شهر شروع به پاکسازی خیابان ها و نمک پاشی کردند و برف را در کامیون های کمپرسی بار کردند
[ترجمه ترگمان]کارکنان شهر به مرکز شهر حرکت کردند، خیابان ها را تمیز کردند و آن ها را نمک سود کرده و برف را به کامیون ها پر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Landfills had filled, and there was nowhere to dump the dump trucks.
[ترجمه گوگل]محل های دفن زباله پر شده بود و جایی برای تخلیه کامیون های کمپرسی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]landfills پر شده بود و هیچ جا نبود که کامیون ها را از هم جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The design of the 15 DOF full vehicle open loop control model for the DKC12 underground dump truck is built by ADAMS in this paper.
[ترجمه گوگل]طراحی مدل کنترل حلقه باز کامل وسیله نقلیه 15 DOF برای کامیون کمپرسی زیرزمینی DKC12 توسط ADAMS در این مقاله ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]طراحی مدل کنترل حلقه ۱۵ dof مجهز به یک مدل کنترل حلقه باز برای وانت تخلیه زیرزمینی DKC۱۲ توسط Cindy در این مقاله ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One photo showed a young boy crouched on a beach beside piles of the leafy glop as a dump truck carried off a large load of it.
[ترجمه گوگل]یکی از عکس‌ها پسر جوانی را نشان می‌دهد که در ساحلی در کنار انبوهی از گل‌های پربرگ خمیده بود، درحالی‌که یک کامیون کمپرسی بار زیادی از آن را با خود حمل می‌کرد
[ترجمه ترگمان]یکی از عکس ها یک پسر جوان را نشان داد که کنار کپه ای از شاخ و برگ درختان نشسته بود که کامیون پر از آن را حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] کامیون کمپرسی
[زمین شناسی] کامیون بزرگ کامیونهایی که درابعادبزرگ ساخته می شوند وچون به آسانی درتونل دور می زنندو درهر دو جهت درتونل حرکتمی کنند نیازی نیست که درتونل دور بزنند.این ماشینها برای حملمواد در تونلها بسیار مناسبند.

انگلیسی به انگلیسی

• truck whose contents can be unloaded by tipping the bed of the truck

پیشنهاد کاربران

به معنی کمپرسی هست
ولی در مکالمه روزمره و آمریکا به معنی باسن هستش
مثلا : look at that awesome dump truck
یعنی به اون باسن خفن ( سکسی ) نگاه کن
و بیشتر برای خانم هاست
noun - countable - North American English :
( dumper truck ( British English
دامپتراک
کامیون کمپرسی
( کمپرسی های بزرگ و غول پیکر که معمولا قابلیت حمل بار بین 40 تا 300 تُن را دارند و عموما از آن ها در مکان هایی مانند معادن، عملیات راه سازی و . . . استفاده می شود. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
An 84 - year old New Braunfels man died Monday afternoon in a crash involving a dump truck

dump truckdump truck
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Dump_truck• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/dump-truck• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dump-truck• https://www.lexico.com/definition/dump_truck

بپرس