duly

/ˈduːli//ˈdjuːli/

معنی: بموقع خود، بقدر لازم، حسب المقرر، حسب الوظیفه
معانی دیگر: به طور شایسته، به طور معمول، طبق مقررات

جمله های نمونه

1. the new ambassador was duly received
سفیر جدید را طبق روال معمول پذیرفتند.

2. Your letter is duly to hand.
[ترجمه گوگل]نامه شما به درستی در دست است
[ترجمه ترگمان]نامه شما به موقع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He knew he had been wrong, and duly apologized.
[ترجمه سلیمان روستا] اومیدانست اشتباه کرده است و بموقع عذرخواهی کرد .
|
[ترجمه گوگل]او می دانست که اشتباه کرده است و به درستی عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]او می دانست که اشتباه کرده است و باید عذرخواهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was duly summoned for an interview.
[ترجمه گوگل]او به موقع برای مصاحبه احضار شد
[ترجمه ترگمان]او را برای مصاحبه احضار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here are your travel documents, all duly signed.
[ترجمه گوگل]اینها مدارک سفر شماست که همه به درستی امضا شده است
[ترجمه ترگمان]این مدارک سفر شما هستند که همه به موقع امضا شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those who had opposed the court were duly punished.
[ترجمه گوگل]کسانی که با دادگاه مخالفت کرده بودند به نحو مقتضی مجازات شدند
[ترجمه ترگمان]کسانی که مخالف دادگاه بودند به حد کافی تنبیه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your suggestion has been duly noted.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شما به درستی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شما به موقع مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The document was duly signed and authorized by the inspector.
[ترجمه گوگل]این سند به طور مقتضی توسط بازرس امضا و تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]این سند به طور رسمی امضا شده و توسط بازرس صادر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The contract is witnessed by others and duly recorded.
[ترجمه گوگل]قرارداد توسط دیگران شاهد و به درستی ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]این قرارداد توسط افراد دیگر دیده می شود و به موقع ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They duly attended our meeting.
[ترجمه گوگل]آنها به درستی در جلسه ما شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم به جلسه ما رسیدگی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. South Korea duly qualified for the finals when they beat Italy 6?
[ترجمه گوگل]کره جنوبی با 6 شکست ایتالیا به فینال راه یافت؟
[ترجمه ترگمان]کره جنوبی در زمانی که تیم ایتالیا را ۶ شکست داد، صلاحیت این مسابقات را کسب کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Having been duly warned that I would get nowhere with my application, I went right ahead and applied anyway.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه به درستی به من هشدار داده شده بود که با درخواستم به جایی نمی‌رسم، درست پیش رفتم و به هر حال درخواست دادم
[ترجمه ترگمان]پس از این که به دقت به من اخطار داده شد که من به هیچ وجه با درخواست خودم به جایی نخواهم رفت، همین کار را کردم و به هر حال کار را شروع کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The company duly acknowledged receipt of the letter.
[ترجمه گوگل]شرکت به درستی دریافت نامه را تایید کرد
[ترجمه ترگمان]به محض این که نامه رسید به امضای آن رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She was ready when the summons duly came.
[ترجمه گوگل]وقتی احضار به موقع رسید، آماده بود
[ترجمه ترگمان]وقتی که summons به پایان رسید او آماده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Adoption papers were duly filed in May 197
[ترجمه گوگل]اوراق فرزندخواندگی در ماه می 197 به درستی ثبت شد
[ترجمه ترگمان]برگه های فرزند خواندگی توی شماره ۱۹۷ ثبت شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به موقع خود (قید)
duly

بقدر لازم (قید)
duly

حسب المقرر (قید)
duly

حسب الوظیفه (قید)
duly

تخصصی

[حقوق] به نحو مقتضی، به طور صحیح، با رعایت تشریفات قانونی

انگلیسی به انگلیسی

• at the right time; rightfully, properly
if something is duly done, it is done in the correct way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

به طور مقتضی
با در نظر گرفتن جمیع جهات
صحیح و با رعایت تشریفات قانونی
در زمان مناسب، به درستی
همانطور که انتظار می رفت
تو این مثال:
مورد اول؛ به موقع خود - سر وقت
مورد دوم؛ طبق روال معمول - همانطور که انتظار می ره/می رفت
💠 Biden inches away from Netanyahu as Israeli PM fails to heed US on Gaza
. . . When the 7 October attack happened, Biden was as unequivocal as ever in declaring himself a Zionist and duly travelled to Israel to meet Netanyahu and his war cabinet in person. It was a classic diplomatic play: bear - hug Netanyahu in public while urging restraint in private. The administration claims that Israel has duly heeded its advice and taken steps to minimise civilian casualties.
...
[مشاهده متن کامل]

به درستی - بصورت مناسب و صحیح - به شکل درستی
💠 Prior to accessing to electric parts, make sure the power is duly switched off

طبق روال
بایسته
از روی وظیفه
طبق انتظار
به درستی, به طور صحیح، به شکل مناسب، به شکل درست و به جا،
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس