dubbed

/ˈdəb//dʌb/

باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطا کردن، تفویض مقام کردن، چرب کردن، (در سینما) فیلم را دوبله کردن

جمله های نمونه

1. a dubbed film
فیلم دوبله شده

2. they dubbed the new invention "laser"
آنان اختراع جدید را ((لیزر)) نامیدند.

3. the king himself dubbed him a knight
پادشاه شخصا به او عنوان اشرافی اعطا کرد.

4. this film has been dubbed from english into persian
این فیلم از انگلیسی به فارسی دوبله شده است.

تخصصی

[سینما] برگردانده

انگلیسی به انگلیسی

• named; knighted, invested with a title; furnished with a new sound track, having music or other sounds added (about a film or tape)

پیشنهاد کاربران

نامیدن
لقب دادن
Countless events dubbed mars quakes using the signals to map the planet's interior
رویدادهای بیشماری به نام زمین لرزه های مریخی که از روی نقشه سیگنالهای از درون مریخ مخابره میشه
Dubbed : دوبله - دوبله شده ( adj )
Dub : دوبله کردن ( v )
Dubbing industry : صنعت دوبله
Farsi Dubbed movies : فیلم های دوبله فارسی
نام گذاری شده
بازگو شدن
دوبله
ملقب به . . .
dubbed the Cornish Riviera
نامیدن
[سینما] دوبله شده

بپرس