drum up


1- (با نواختن کوس) فراخواندن، احضار کردن 2- بازار گرمی کردن، (با تبلیغ و مراجعه به مردم) کار و کاسبی را رو به راه کردن، ترویج کردن

جمله های نمونه

1. They were trying to drum up new business.
[ترجمه گوگل]آنها در تلاش بودند تا کسب و کار جدیدی را ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان] اونا سعی داشتن یه کار جدید رو برپا کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The organization is using the event to drum up business .
[ترجمه گوگل]این سازمان از این رویداد برای توسعه تجارت استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]سازمان از این رویداد برای راه اندازی کسب وکار استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We were unable to drum up enthusiasm for the new policies.
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم برای سیاست های جدید اشتیاق ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما قادر به جذب شور و شوق برای سیاست های جدید نبودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We've leafleted the university today to try to drum up some support.
[ترجمه گوگل]ما امروز به دانشگاه اعلامیه دادیم تا سعی کنیم مقداری از حمایت را به دست آوریم
[ترجمه ترگمان]ما امروز دانشگاه را ترک کردیم تا برای حمایت از آن تلاش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We couldn't drum up enough cash to keep the club going.
[ترجمه گوگل]ما نتوانستیم آنقدر پول جمع کنیم که باشگاه را ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانستیم به اندازه کافی پول جمع کنیم تا کلوب را نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was trying to drum up some enthusiasm for the project.
[ترجمه گوگل]او در تلاش بود تا مقداری اشتیاق برای این پروژه ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]او در تلاش بود تا برای این پروژه اشتیاق بیشتری به خرج دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We're launching a campaign to drum up more business.
[ترجمه گوگل]ما کمپینی را راه اندازی می کنیم تا کسب و کار بیشتری را ایجاد کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال راه اندازی کمپینی برای راه اندازی کسب وکار بیشتر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The organisers are hoping to drum up support from local businesses.
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان امیدوارند که حمایت کسب و کارهای محلی را جلب کنند
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان امیدوارند که از تجارت های محلی حمایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The President is attempting to drum up public support for his economic program.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور تلاش می‌کند تا از برنامه اقتصادی خود حمایت عمومی کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در تلاش است تا حمایت عمومی را از برنامه اقتصادی اش افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her job was to drum up business.
[ترجمه گوگل]کار او این بود که تجارت را درهم بکوبد
[ترجمه ترگمان]کار اون به خاطر سرویس کردن کار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The government failed to drum up any public interest in the referendum.
[ترجمه گوگل]دولت نتوانست هیچ گونه منافع عمومی را در رفراندوم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]دولت نتوانست هیچ گونه بهره عمومی در این رفراندوم را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At 6 a. m. the mortar team started to drum up for breakfast.
[ترجمه گوگل]ساعت 6 صبح متر تیم خمپاره انداز شروع به طبل زدن برای صبحانه کرد
[ترجمه ترگمان]در راس ساعت شش ام تیم mortar برای صرف صبحانه شروع به طبل زدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lobbyists' job was to drum up support among rank-and-file lawmakers-a majority of whom had just voted for it.
[ترجمه گوگل]کار لابی‌ها جلب حمایت در میان قانون‌گذاران عادی بود که اکثریت آنها به تازگی به آن رای داده بودند
[ترجمه ترگمان]کار مبلغان پارلمان این بود که در میان قانونگذاران رده و رده حمایت کنند - که اکثریت آن ها فقط به آن رای داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He hopes to drum up the support of sympathetic congressmen who blame the law for high fares.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که بتواند حمایت نمایندگان دلسوز کنگره را که قانون را به خاطر کرایه های بالا سرزنش می کنند، جلب کند
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که حمایت اعضای کنگره را جلب کند که قانون را به خاطر کرایه زیاد سرزنش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They bought a truck and proceeded to drum up business.
[ترجمه گوگل]آنها یک کامیون خریدند و به کار خود ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک کامیون خریدند و به کار خود ادامه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gather; rally; cause by persistent effort; invent; devise

پیشنهاد کاربران

Iran needs to drum up more support for their next"
"attack
با تلاش زیاد علاقه یا نظر مردم را به موضوعی جلب کردن
با تلاش زیاد رای/ مشتری جمع کردن
رونق دادن به کسب و کار
جلب کردن ( مثلاً برای کسی یا چیزی جلب حمایت کردن )
به نقل از فرهنگ پویا:
جلب کردن، کسب کردن، جمع کردن
جمع آوری اعانه، گلریزون کردن، پول جمع کردن از مردم

بپرس