droplet

/ˈdrɑːplət//ˈdrɒplət/

معنی: قطره کوچک
معانی دیگر: قطره ی کوچک، (بسیار کوچک) چکه، (آب) ذره

جمله های نمونه

1. Into this aperture a droplet of mercury was poured.
[ترجمه گوگل]در این روزنه یک قطره جیوه ریخته شد
[ترجمه ترگمان]در این دیافراگم یک قطره از جیوه ریخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fat droplet accumulation in acinar cells has been observed as the earliest morphologic alteration in the pancreas of alcoholics.
[ترجمه گوگل]تجمع قطرات چربی در سلول های آسینار به عنوان اولین تغییر مورفولوژیک در پانکراس افراد الکلی مشاهده شده است
[ترجمه ترگمان]تجمع قطرات چربی در سلول های acinar به عنوان اولین دگرسانی مشاهده شده در لوزالمعده مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Emulsions should be examined after storage for droplet size of the disperse phase even if this is not included in the product specification.
[ترجمه گوگل]امولسیون ها باید پس از ذخیره سازی برای اندازه قطرات فاز پراکنده بررسی شوند، حتی اگر این در مشخصات محصول لحاظ نشده باشد
[ترجمه ترگمان]emulsions باید پس از ذخیره سازی برای اندازه قطره در فاز پراکنده مورد بررسی قرار گیرد، حتی اگر در مشخصات محصول گنجانده نشده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The night's damp fastens, droplet by droplet, on to the animals.
[ترجمه گوگل]نم شب، قطره قطره، به حیوانات می چسبد
[ترجمه ترگمان]قطرات مرطوب شبانه، قطره با قطره، روی حیوانات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The study of droplet burning under microgravity is essential for the understanding of mechanism of combustion processes.
[ترجمه گوگل]مطالعه سوزاندن قطرات تحت ریزگرانش برای درک مکانیسم فرآیندهای احتراق ضروری است
[ترجمه ترگمان]مطالعه of در زیر microgravity برای شناخت مکانیزم فرآیندهای احتراق ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The conception and modeling of droplet forming in gas arc welding short circuiting transfer was proposed.
[ترجمه گوگل]مفهوم و مدل سازی تشکیل قطرات در انتقال اتصال کوتاه جوش قوس گازی پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]مفهوم و مدل سازی قطرات تشکیل قطره در جوشکاری قوس گاز، پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each droplet has an oil core surrounded by a thin layer of butylcyanoacrylate molecules.
[ترجمه گوگل]هر قطره دارای یک هسته روغنی است که توسط یک لایه نازک از مولکول های بوتیل سیانواکریلات احاطه شده است
[ترجمه ترگمان]هر قطره یک هسته نفتی دارد که توسط یک لایه نازک از مولکول های butylcyanoacrylate احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Droplet distribution uniformity, drift and coverage ratio are main indices of appraisingspray quality.
[ترجمه گوگل]یکنواختی توزیع قطرات، رانش و نسبت پوشش شاخص های اصلی ارزیابی کیفیت اسپری هستند
[ترجمه ترگمان]یکنواختی توزیع Droplet، نسبت جریان و نسبت پوشش، شاخص های اصلی کیفیت appraisingspray می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Using developed dynamic drop technique(floating droplet method), we measured the limits of superheat of n-pentane and n-heptane, n-nonane systems of binary n-alkaline mixtures.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک قطره پویا (روش قطرات شناور)، محدودیت‌های فوق‌گرم سیستم‌های n-پنتان و n-هپتان، n-nonane مخلوط‌های n-قلیایی دوتایی را اندازه‌گیری کردیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک قطره پویای توسعه یافته (روش قطرات شناور)، ما حدود superheat of و n - هپتان، n - nonane را از مخلوط های دوتایی - اندازه گیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Similar comments apply for extinction due to the droplet size becoming insufficient.
[ترجمه گوگل]نظرات مشابه برای انقراض به دلیل ناکافی شدن اندازه قطرات اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]توضیحات مشابهی برای خاموش سازی در اثر کاهش اندازه قطره به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Controlled droplet combustion experimentation has led to the establishment of the following important facts and patterns.
[ترجمه گوگل]آزمایش احتراق قطرات کنترل شده منجر به ایجاد حقایق و الگوهای مهم زیر شده است
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The occasionality and randomicity of droplet ejections are also attributed to the droplet pulsation resulting from the contact angle hysteresis.
[ترجمه گوگل]گاه به گاه و تصادفی بودن خروج قطرات نیز به ضربان قطره ناشی از پسماند زاویه تماس نسبت داده می شود
[ترجمه ترگمان]The و randomicity قطره قطره هم به the droplet نسبت داده می شوند که ناشی از پسماند زاویه برخورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the droplet size is decreased to below a critical size, temperature change and microstructure of the droplets are sharply transformed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اندازه قطرات به زیر اندازه بحرانی کاهش می یابد، تغییر دما و ریزساختار قطرات به شدت تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]وقتی اندازه قطره به کم تر از یک اندازه مهم کاهش یابد، تغییر دما و ریزساختار قطرات به شدت تغییر می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The big droplet spatter is the main reason for bad usability, e. g. low deposition efficiency, unstable arc etc, . and it should be analyzed and prevented further.
[ترجمه گوگل]پاشش قطرات بزرگ دلیل اصلی استفاده بد است g راندمان رسوب کم، قوس ناپایدار و غیره، و باید بیشتر مورد تجزیه و تحلیل و پیشگیری قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]The قطرات درشت دلیل اصلی کاربرد بد است گرم با کاهش راندمان، ضریب ناپایدار و غیره و باید تجزیه و تحلیل شود و از آن جلوگیری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قطره کوچک (اسم)
glob, droplet

تخصصی

[شیمی] ریز قطره
[آب و خاک] قطره، قطرک

انگلیسی به انگلیسی

• small drop
a droplet is a very small drop of liquid.

پیشنهاد کاربران

droplet ( شیمی )
واژه مصوب: قطرک
تعریف: [شیمی، مهندسی بسپار] گویچه ای مایع که قطری کمتر از 0/2 میلی متر داشته باشد|||[علوم جَوّ] ذرات کروی بسیار کوچکی از هرنوع مایع به ویژه آب
ذره ، مقدار کم
قطرک، قطرچه

بپرس