dressing table

/ˈdresɪŋˈteɪbl̩//ˈdresɪŋˈteɪbl̩/

معنی: میز ارایش، میز اینه دار وکشودار
معانی دیگر: میزتوالت، میز اینه دار وکشودار میزارایش

جمله های نمونه

1. She decided to bid for a Georgian dressing table.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت برای یک میز آرایش گرجی پیشنهاد دهد
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که برای یک میز آرایش Georgian پیشنهاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I left it on her dressing table with a note.
[ترجمه گوگل]آن را با یک یادداشت روی میز آرایش او گذاشتم
[ترجمه ترگمان]آن را روی میز آرایش خود گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She put them in the dressing table drawer with the belt and then pulled on the new silk nightdress.
[ترجمه گوگل]آنها را با کمربند در کشوی میز آرایش گذاشت و سپس لباس شب ابریشمی جدید را پوشید
[ترجمه ترگمان]او آن ها را در کشوی میز توالت گذاشت و با آن لباس خواب ابریشمی نو پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Miranda kicked her dressing table, feeling murderous.
[ترجمه گوگل]میراندا با لگد به میز آرایشش لگد زد که احساس می کرد قاتل است
[ترجمه ترگمان]میراندا به میز آرایش ضربه زد و احساس آدمکشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A marble mantle clock made £170; an Edwardian dressing table £240 and an inlaid writing desk £230.
[ترجمه گوگل]یک ساعت گوشته مرمری ساخته شده 170 پوند; یک میز آرایش ادواردی 240 پوند و یک میز تحریر منبت کاری شده 230 پوند
[ترجمه ترگمان]یک ساعت پوشش مرمری ۱۷۰ پوند و یک میز آرایش Edwardian ۲۴۰ پوند و یک میز تحریر inlaid ۲۳۰ پوند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dressing table set is made of ivory and there are bottles of hair wash and rose water.
[ترجمه گوگل]ست میز آرایش از عاج ساخته شده است و بطری های شستشوی مو و گلاب موجود است
[ترجمه ترگمان]میز آرایش از عاج ساخته شده است و چند بطری آب و گلاب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A maid's dressing table with her sewing basket.
[ترجمه گوگل]میز آرایش یک خدمتکار با سبد خیاطی او
[ترجمه ترگمان]یک میز آرایش زنانه با سبد خیاطی او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She went to the dressing table.
[ترجمه گوگل]به سمت میز آرایش رفت
[ترجمه ترگمان]به طرف میز توالت رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a chiffonier, matching bed-tables, a dressing table with a round mirror set between banks of drawers.
[ترجمه گوگل]یک پارچه ابریشمی، میزهای تخت، یک میز آرایش با یک آینه گرد در بین کشوها قرار داشت
[ترجمه ترگمان]یک قفسه، یک میز کوچک، یک میز آرایش، یک میز آرایش با یک آینه گرد که بین دو بانک قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leant back on my dressing table to calm down, clutched the handles.
[ترجمه گوگل]برای آرام شدن به میز آرایشم تکیه دادم و دستگیره ها را گرفتم
[ترجمه ترگمان]برگشت و روی میز توالت من نشست تا آرام بگیرد، دسته های آن را چنگ زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She crossed the room to a low dressing table with a gilt-edged mirror above it.
[ترجمه گوگل]او از اتاق عبور کرد و به سمت یک میز آرایش کم ارتفاع با آینه ای با لبه طلایی بالای آن رفت
[ترجمه ترگمان]از اتاق خارج شد و آینه کوچکی را با یک آینه مطلا در بالای آن قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The dressing table revealed nothing and the bed-tables were unremarkable.
[ترجمه گوگل]میز آرایش چیزی را نشان نمی داد و میزهای تخت غیرقابل توجه بودند
[ترجمه ترگمان]میز آرایش چیزی نشان نداد و میزها خالی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dazzling jewelry was sometimes spread out on her dressing table.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات جواهرات خیره کننده ای روی میز آرایش او پخش می شد
[ترجمه ترگمان]در این موقع، در حالی که در حال حاضر در اتاق تعویض لباس بود، در حالی که گیج شده بود، گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His wife liked little trinkets for her dressing table.
[ترجمه گوگل]همسرش ریزه کاری های کوچک را برای میز آرایشش دوست داشت
[ترجمه ترگمان]زنش از trinkets کوچک برای میز آرایش خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Beneath this mirror stood Miranda's surprisingly feminine dressing table, skirted in spotted white muslin frills.
[ترجمه گوگل]زیر این آینه، میز آرایش شگفت‌انگیز زنانه میراندا قرار داشت، که دامن‌های خال‌دار سفید خال‌دار را پوشانده بود
[ترجمه ترگمان]در زیر این آینه، میز آرایش زنانه میراندا به طرز شگفت انگیزی روی میز آرایش زنانه چیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

میز ارایش (اسم)
toilet, dresser, dressing table, toilette

میز اینه دار وکشودار (اسم)
dressing table

انگلیسی به انگلیسی

• table with drawers and a mirror for use in dressing and grooming oneself
in a bedroom, a dressing table is a small table with drawers and a mirror.

پیشنهاد کاربران

dressing table ( n ) ( also vanity ) =a piece of bedroom furniture like a table with drawers and a mirror on top
dressing table

بپرس