dreg

/dreɡ//dreɡ/

معنی: رسوب، ته نشین، اشغال، درده، پس مانده، خرده ریز
معانی دیگر: مدفوع

جمله های نمونه

1. Colum drained the dregs from his cup.
[ترجمه گوگل]کولوم خاک فنجانش را تخلیه کرد
[ترجمه ترگمان]و dregs را از جام خود بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dregs settled at the bottom of the container.
[ترجمه گوگل]مواد در ته ظرف نشست
[ترجمه ترگمان]dregs در پایین ظرف نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She threw the coffee dregs down the sink.
[ترجمه گوگل]ته قهوه را داخل سینک انداخت
[ترجمه ترگمان]She را روی سینک انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He sees dissidents as the dregs of society.
[ترجمه گوگل]او دگراندیشان را زباله جامعه می داند
[ترجمه ترگمان]او مخالفان را به عنوان dregs جامعه می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I finished the dregs of my tea.
[ترجمه گوگل]نوشیدنی چایم را تمام کردم
[ترجمه ترگمان]the را تمام کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. People tend to regard drug addicts as the dregs of society.
[ترجمه گوگل]مردم تمایل دارند معتادان به مواد مخدر را زباله جامعه بدانند
[ترجمه ترگمان]مردم به معتادان مواد مخدر به عنوان the جامعه نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dregs have settled at the bottom of the bottle.
[ترجمه گوگل]زباله ها در ته بطری نشسته اند
[ترجمه ترگمان]The ته بطری مستقر شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Despite owning a D-reg Montego, he cycled 12 miles to a supermarket in nearby Carterton to save 50p on family groceries.
[ترجمه گوگل]با وجود داشتن یک D-reg Montego، او 12 مایل را با دوچرخه به سوپرمارکتی در نزدیکی Carterton طی کرد تا 50p در خرید مواد غذایی خانواده صرفه جویی کند
[ترجمه ترگمان]با وجود داشتن یک گروه دی - رگ Montego، او در حدود ۱۲ مایل به یک سوپرمارکت نزدیک Carterton رفت تا ۵۰ درصد از مواد غذایی خانواده را ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firstly, we mistook distillate for dreg during some phases of Marxism integrating with Chinese traditional culture.
[ترجمه گوگل]اولاً، ما در برخی از مراحل مارکسیسم که با فرهنگ سنتی چین ادغام می‌شود، عرقیات را با خاکشیر اشتباه گرفتیم
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، ما distillate را در طول برخی مراحل مارکسیسم با فرهنگ سنتی چینی اشتباه گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He left not a dreg in the glass.
[ترجمه گوگل]او ذره ای در لیوان باقی نگذاشت
[ترجمه ترگمان]آن را در آینه جا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The different extruding condition to dreg prein's dissolubility inferences diversity largely.
[ترجمه گوگل]شرایط اکسترود متفاوت برای انحلال پذیری پریین تا حد زیادی تنوع را استنباط می کند
[ترجمه ترگمان]شرایط extruding متفاوت نسبت به dreg dissolubility prein تا حد زیادی مورد توجه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Cystine quantity in rice dreg glutelin(RDG) decreases by 23% compared with that in RDP, which suggests cystine play an important role in rice dreg protein solubility.
[ترجمه گوگل]مقدار سیستین در گلوتلین (RDG) 23 درصد در مقایسه با RDP کاهش می‌یابد، که نشان می‌دهد سیستین نقش مهمی در حلالیت پروتئین دم برنج دارد
[ترجمه ترگمان]مقدار cystine در برنج dreg (RDG)با ۲۳ درصد کاهش می یابد در مقایسه با آن در RDP، که نشان می دهد cystine نقش مهمی در حلالیت پروتیین dreg ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tip Two:Put some dregs of coffee in bathroom. Coffee dreg contains active carbon, which will assimilate peculiar smell in your bathroom.
[ترجمه گوگل]نکته دوم: مقداری قهوه را در حمام بریزید ته مانده قهوه حاوی کربن فعال است که بوی عجیب و غریب را در حمام شما جذب می کند
[ترجمه ترگمان]نکته ۲: کمی dregs قهوه را در حمام بریزید قهوه dreg حاوی کربن فعال است که بوی خاص حمام شما را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The invention belongs to the technical field of building materials and in particular relates to an air brick prepared by utilizing industrial waste dreg.
[ترجمه گوگل]این اختراع متعلق به حوزه فنی مصالح ساختمانی است و به ویژه مربوط به آجر هوایی است که با استفاده از پسماندهای صنعتی تهیه شده است
[ترجمه ترگمان]اختراع متعلق به زمینه فنی مصالح ساختمانی است و به طور خاص با یک آجر ساخته شده است که با استفاده از dreg زباله صنعتی تهیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسوب (اسم)
alluvium, sediment, fouling, sinter, tartar, condensate, residuum, dreg

ته نشین (اسم)
residual, alluvium, sediment, tartar, deposit, residue, lees, dreg

اشغال (اسم)
inhabitancy, litter, run-off, slag, tenure, occupation, raff, trash, refuse, garbage, junk, busyness, rubbish, scrap, soilage, dump, paltriness, dreg, offal, occupancy, jakes, riffraff, swill

درده (اسم)
sediment, fouling, tartar, lees, slag, silt, dreg, magma

پس مانده (اسم)
excrement, tailing, residue, scum, refuse, picking, residuum, remainder, dreg, leftover, leavings

خرده ریز (اسم)
filth, frippery, trumpery, sundries, dreg, trinkets, shards, giblet

تخصصی

[نساجی] رسوب - ته نشین - پس مانده

انگلیسی به انگلیسی

• muddy residue; small amount of residue; small remainder

پیشنهاد کاربران

ذرات. بقایا. اثار بجا مانده از. . . . .
افراد اوباش، به درد نخور

بپرس