dovetail

/ˈdəvˌtel//ˈdʌvteɪl/

معنی: کام و زبانه دم فاختهای، جفت کردن
معانی دیگر: (نجاری) کام و زبانه کردن، کلاف کردن، (واقعیت یا اطلاعات یا آمار و غیره) جفت و جور کردن یا شدن، (از نظر منطقی و غیره) هماهنگ کردن، (هرچیز به شکل دم کبوتر) دم کبوتری، کام و زبانه ی دم چلچله ای (بخش برجسته یا زبانه را tenon و بخش فرو رفته یا کام را mortise می گویند)، هم بست (یا اتصال) کام و زبانه ای (dovetail joint هم می گویند)، دارای کام وزبانه دم کبوتری

جمله های نمونه

1. in iowa corn growing and hog raising dovetail efficiently
در ایالت آیووا کشت ذرت و پرورش خوک به طور موثری با هم هماهنگ شده اند.

2. I'm following up a few things that might dovetail.
[ترجمه گوگل]من چند چیز را دنبال می کنم که ممکن است به هم بخورد
[ترجمه ترگمان]من دارم یه چیزایی رو دنبال می کنم که ممکنه \"dovetail\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their results dovetail nicely with ours.
[ترجمه گوگل]نتایج آنها به خوبی با نتایج ما مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]نتایج آن ها به خوبی با مال ما سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is important that we dovetail our respective interests.
[ترجمه گوگل]مهم است که ما منافع مربوطه خود را با هم هماهنگ کنیم
[ترجمه ترگمان]مهم است که ما منافع مربوطه خود را حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My vacation plans dovetail nicely with Joyce's.
[ترجمه گوگل]برنامه های تعطیلات من به خوبی با جویس هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]تعطیلات من با جو یس خیلی خوب پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That research could dovetail with gene-therapy efforts under way at Chiron.
[ترجمه گوگل]این تحقیقات می تواند با تلاش های ژن درمانی در حال انجام در Chiron همراه باشد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق می تواند با تلاش های درمانی - درمانی در way at انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. New mail-handling systems dovetail with the Post Office's push for efficiency.
[ترجمه گوگل]سیستم های جدید حمل و نقل پستی با فشار اداره پست برای کارآمدی هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]سیستم های حمل و نقل جدید با فشار دفتر پست برای بهره وری کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The higher prices would dovetail nicely with production capacity increases that are already in the pipeline.
[ترجمه گوگل]قیمت های بالاتر به خوبی با افزایش ظرفیت تولیدی که در حال حاضر در خط لوله قرار دارند، همخوانی دارد
[ترجمه ترگمان]قیمت های بالاتر به خوبی با افزایش ظرفیت تولید افزایش خواهد یافت که در حال حاضر در خط لوله قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firstly, the fretting-fatigue tests of bridge-like specimens and dovetail joint specimens are conducted under high-low cycle complex loading.
[ترجمه گوگل]اولاً، آزمایش‌های فرتختی-خستگی نمونه‌های پل مانند و نمونه‌های مفصلی دم کبوتری تحت بارگذاری پیچیده سیکل بالا و پایین انجام می‌شوند
[ترجمه ترگمان]ابتدا، آزمون های خستگی - خستگی نمونه های پل مانند و نمونه های مشترک dovetail تحت بارگذاری مرکب پیچیده - پایین انجام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many of the changes dovetail with work by UK and global regulators.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تغییرات با کار تنظیم کننده های بریتانیا و جهانی هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تغییرات ناشی از کار توسط قانونگذاران بریتانیا و جهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Several factors leading to quenching crack of dovetail cutters were analyzed. The heat treatment process was designed to prevent dovetail cutters from cracking.
[ترجمه گوگل]چندین عامل منجر به فرونشاندن ترک برش دم کبوتر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت فرآیند عملیات حرارتی برای جلوگیری از ترک خوردن برش های دم کبوتر طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]عوامل متعددی که منجر به جداسازی cutters of شدند مورد تحلیل قرار گرفتند فرآیند تصفیه حرارتی برای جلوگیری از ترک cutters طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How well do these new ideas dovetail into the existing system?
[ترجمه گوگل]این ایده‌های جدید چقدر با سیستم موجود هماهنگ می‌شوند؟
[ترجمه ترگمان]این ایده های جدید چگونه به سیستم موجود تبدیل می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dovetail shape holds the PTFE O - ring in place under all operating conditions.
[ترجمه گوگل]شکل دم کبوتر حلقه O - PTFE را در هر شرایط کاری در جای خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]شکل dovetail تی اف تی ای را در مکان تحت همه شرایط عملیاتی نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All these indicate the included angle of the dovetail groove is an important design variable in the rubber O-sealing ring design.
[ترجمه گوگل]همه اینها نشان می دهد که زاویه گنجانده شده شیار دم کبوتر یک متغیر طراحی مهم در طراحی حلقه لاستیک O-sealing است
[ترجمه ترگمان]تمام این موارد نشان دهنده زاویه مورد نظر در شیار dovetail یک متغیر طراحی مهم در طراحی حلقه عایق می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کام و زبانه دم فاخته ای (اسم)
dovetail

جفت کردن (فعل)
graft, truss, accompany, mortise, dovetail, couple, assemble, geminate, twin, link, yoke, husband, mortice

تخصصی

[سینما] تیغه دم کبوتری

انگلیسی به انگلیسی

• something in the shape of a dove's tail; projection shaped like a dove's tail (construction); dovetail joint, joint comprised of a tenon and mortise
join with tenons, fit together using dovetails (construction); join closely together
if two things dovetail or if one thing dovetails with another, the two things fit together or are compatible with each other in a very neat way.
a dovetail or a dovetail joint is a wedge-shaped joint used in carpentry for fitting two pieces of wood tightly together.

پیشنهاد کاربران

قرین بودن؛ جفت بودن
واژه تخصصیش که مربوط به نجاری هست رو نمی دونم
ظاهراً اتصال دم چلچله که کاربر figure گفته درسته
به هر حال تصویرش رو براتون می ذارم ببینید. . .
dovetail
ترکیب شدن
هم راستایی
جفت و جور شدن، علت نزدیکی یا جور شدن دو شخص یا دو دولت به همدیگر. . He rolled out a new climate policy اواز سیاستهای جدید محیط زیستی پرده برداری کرد.
اتصال دم چلچله که مقاومت بسیار بالایی دارد
جور در آمدن، چفت و بست شدن، هماهنگ شدن

بپرس