dollar

/ˈdɑːlər//ˈdɒlə/

معنی: دلار، ورم پوست ذکر
معانی دیگر: دلار (واحد پولی ایالات متحده ی امریکا برابر با صد سنت cent) (نشان دلار: $)، دلاری، به دلار، یکان پولی کشورهای کانادا و استرالیا و غیره، (مهجور) سکه ی اسپانیایی که در جنگ های استقلال امریکا مورد استفاده بود، علامت اختصاری ان s است

جمله های نمونه

1. the dollar value of a commodity
ارزش دلاری یک جنس

2. an even dollar
یک دلار تمام

3. the almighty dollar
(عامیانه) پول (به عنوان حلال مشکلات)

4. bet one's bottom dollar
(امریکا - خودمانی) هست و نیست خود را شرطبندی کردن

5. the value of a u. s. dollar
ارزش یک دلار امریکا

6. the worth of a canadian dollar
ارزش یک دلار کانادا

7. apples sell at three for a dollar
سیب ها هر سه تا یک دلار فروخته می شوند.

8. creditors received ninety cents on the dollar
طلبکاران از هر دلار (بابت هر دلار) نود سنت دریافت کردند.

9. the bullion contained in a silver dollar
مقدار نقره ی موجود در یک سکه ی یک دلاری

10. a decline in the value of the dollar
کاهش ارزش دلار

11. a cent is a hundredth part of a dollar
یک سنت یک صدم دلار است.

12. the sudden fall in the value of the dollar
کاهش ناگهانی ارزش دلار

13. the ruble has been pegged at four to the dollar
ارزش روبل به نرخ چهار روبل به یک دلار تعیین شده است.

14. At what rate does the dollar convert into pounds?
[ترجمه گوگل]دلار با چه نرخی به پوند تبدیل می شود؟
[ترجمه ترگمان]در چه نرخ دلار به پوند تبدیل می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I have a half dollar but no smaller coins.
[ترجمه گوگل]من نیم دلار دارم اما سکه کوچکتر ندارم
[ترجمه ترگمان]من نیم دلار پول دارم اما سکه کوچک تری ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A dollar is equal to one hundred cents.
[ترجمه گوگل]یک دلار برابر با صد سنت است
[ترجمه ترگمان]یک دلار به اندازه یک صد سنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The dollar fell to within a hair's breadth of its all-time low.
[ترجمه گوگل]دلار به اندازه یک تار موی پایین ترین سطح خود سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]دلار به پهنای یک مو از تمام گذشت زمان فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Another day, another dollar.
[ترجمه گوگل]یک روز دیگر، یک دلار دیگر
[ترجمه ترگمان]یه روز دیگه، یه دلار دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The dollar surged against the yen in the final half hour of trading.
[ترجمه گوگل]ارزش دلار در برابر ین در نیم ساعت پایانی معاملات افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]دلار در نیم ساعت پایانی معاملات به دلار رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The beggar resorted to me for one dollar.
[ترجمه گوگل]گدا برای یک دلار به من متوسل شد
[ترجمه ترگمان]گدایی برای یک دلار به من متوسل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Sterling is expected to depreciate against the dollar.
[ترجمه گوگل]پیش بینی می شود استرلینگ در برابر دلار کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که استرلینگ در برابر دلار پائین بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلار (اسم)
buck, dollar

ورم پوست ذکر (اسم)
dollar

انگلیسی به انگلیسی

• name of a unit of currency; unit of currency in several countries (the united states, canada, australia, antigua and barbuda, bahamas, brunei, guyana, jamaica, marshall islands and many more)
a dollar is a unit of money in the usa, canada, and some other countries.

پیشنهاد کاربران

Dollar
دلار. واحد پول آمریکا، کانادا و . . . .
با علامت $ نشان داده می شود.
واژه dollar به معنای دلار
واژه dollar به معنای دلار که با نماد $ نشان داده می شود واحد پول کشور آمریکا، کانادا، استرالیا و چند کشور دیگر است. مثلا:
a dollar bill ( یک اسکناس دلار )
واژه dollar وقتی با حرف تعریف the می آید معنای ارزش واحد دلار را می دهد. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

the dollar closed two cents down ( ارزش پول دلار دو سنت کاهش داشته است. )
منبع: سایت بیاموز

دلار
واحد پول کشور امریکا
لایک یادت نره😁😀

بپرس