dog tag

/ˈdɔːɡˈtæɡ//dɒɡtæɡ/

شناسه ی سگ (پلاکی که نام و نشانی صاحب سگ روی آن حک شده و به گردن سگ آویخته می شود)، پلاک هویت سرباز

جمله های نمونه

1. He was wearing hip, dark-framed glasses and a dog tag around his neck with a Chinese dragon on it.
[ترجمه گوگل]او عینک باسنی با قاب تیره و یک برچسب سگ به دور گردنش داشت که یک اژدهای چینی روی آن بود
[ترجمه ترگمان]او عینک زده بود، عینک قاب مشکی و یک سگ شکاری دور گردنش با یک اژدهای چینی روی آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If you have a dog tag, if you have a registered license number, if you have your pet microchipped -- all the pieces of the pie are going to increase the chances of getting your pet back.
[ترجمه گوگل]اگر برچسب سگ دارید، اگر شماره مجوز ثبت شده دارید، اگر حیوان خانگی خود را ریزتراشه کرده اید - تمام قطعات پای شانس بازگرداندن حیوان خانگی شما را افزایش می دهند
[ترجمه ترگمان]اگر شما یک برچسب سگ داشته باشید، اگر شماره گواهی نامه ثبت شده داشته باشید، اگر حیوان خانگی تان را داشته باشید - - همه تکه های کیک به احتمال زیاد شانس آوردن حیوان خانگی شما را افزایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And there's no address on the dog tag.
[ترجمه گوگل]و هیچ آدرسی در برچسب سگ وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]و نشانی روی برچسب سگ نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Also keep your knife sharp as another DICE Dog Tag event is on the horizon.
[ترجمه گوگل]همچنین چاقوی خود را تیز نگه دارید زیرا یکی دیگر از رویدادهای تگ DICE Dog در افق است
[ترجمه ترگمان]همچنین چاقو خود را به عنوان یک رویداد برچسب Dog دیگری که در افق قرار دارد، تیز نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The only way to get a dog tag from your adversary is by performing one of the new, brutal knife takedowns.
[ترجمه گوگل]تنها راه برای گرفتن برچسب سگ از دشمن خود، انجام یکی از حذف‌های جدید و وحشیانه چاقو است
[ترجمه ترگمان]تنها راه رسیدن به یک برچسب سگ از رقیب تان با انجام یکی از ضربه های خنجر کشنده و وحشیانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And yet he still carried his Navy dog tag on his key chain.
[ترجمه گوگل]و با این حال او همچنان برچسب سگ نیروی دریایی خود را روی زنجیر کلید خود حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]با این همه هنوز سگ نیروی دریایی خود را روی زنجیر کلیدش حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. M. I. A:Obtain your first enemy dog tag.
[ترجمه گوگل]M I A: اولین برچسب سگ دشمن خود را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان] ام - - - - - - - - - - الف: اولین علامت دشمن your
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once people have a "Green Card", Gucci dog tag necklace, they feel they are accepted and trusted by the Chinese government.
[ترجمه گوگل]هنگامی که مردم یک "گرین کارت"، گردنبند برچسب سگ گوچی دارند، احساس می کنند مورد قبول و اعتماد دولت چین هستند
[ترجمه ترگمان]زمانی که افراد یک کارت سبز \"گرین کارت\" (گرین کارت)دارند، آن ها احساس می کنند که مورد قبول دولت چین قرار گرفته و مورد اعتماد قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Of course. You need to register it with the police station to get a license and dog tag for it.
[ترجمه گوگل]البته شما باید آن را در اداره پلیس ثبت کنید تا مجوز و برچسب سگ برای آن دریافت کنید
[ترجمه ترگمان] البته باید با اداره پلیس ثبت نام کنی تا براش مجوز بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Located at the bottom of the neck, the Sirius star is definitely the brightest dog tag in the universe .
[ترجمه گوگل]ستاره سیریوس که در پایین گردن قرار دارد، قطعا درخشان ترین تگ سگ در جهان است
[ترجمه ترگمان]در پایین گردن، ستاره سیریوس به طور قطع بهترین برچسب سگ در جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You need to register it with the police station to get a license and dog tag for it.
[ترجمه گوگل]شما باید آن را در اداره پلیس ثبت کنید تا مجوز و برچسب سگ برای آن دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید آن را با پاسگاه پلیس ثبت کنید تا یک مجوز و برچسب سگ برای آن دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• identification tag placed on a dog's collar; one of two metal identification tags which are worn around a soldier's neck and contain personal information (such as name, serial number and blood type)

پیشنهاد کاربران

بپرس