displaced person

/ˌdɪˈspleɪstˈpɜːrsn̩//dɪsˈpleɪstˈpɜːsn̩/

معنی: تبعید شده، ادم تبعیدی، سرگردان
معانی دیگر: آدم بی خانمان، آدم آواره

جمله های نمونه

1. Naturally, transport for the evacuation was inadequate for the needs of the displaced people.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً حمل و نقل برای تخلیه برای نیازهای آوارگان ناکافی بود
[ترجمه ترگمان]طبیعتا، حمل و نقل برای تخلیه برای نیازهای مردم آواره کافی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It also addressed the issue of the return and reintegration of refugees and displaced people.
[ترجمه گوگل]همچنین به موضوع بازگشت و ادغام مجدد پناهندگان و آوارگان پرداخت
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین مساله بازگشت و استقرار مجدد پناهندگان و آوارگان را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And weren't defectors like displaced persons, small and shabby with cardboard suitcases.
[ترجمه گوگل]و آیا فراریان مانند افراد آواره، کوچک و کهنه با چمدان های مقوایی نبودند
[ترجمه ترگمان]و مثل افراد آواره، کوچک و ژنده پوش با suitcases مقوایی نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. More than half of the displaced persons live in camps with inadequate shelter.
[ترجمه گوگل]بیش از نیمی از آوارگان در اردوگاه هایی با سرپناه ناکافی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بیش از نیمی از افراد آواره در اردوگاه ها با سرپناه ناکافی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The aftermath of the war left many displaced persons, and towns would fine vagabonds for entering their portals.
[ترجمه گوگل]پیامدهای جنگ بسیاری از افراد آواره را برجای گذاشت و شهرها ولگردها را برای ورود به درگاه های خود جریمه می کردند
[ترجمه ترگمان]عواقب جنگ افراد آواره بسیاری را به جا گذاشت، و شهرها برای ورود به their جریمه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Displaced people from rural areas face even greater obstacles.
[ترجمه گوگل]افراد آواره از مناطق روستایی با موانع بزرگتری روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]مردم آواره از مناطق روستایی با موانع بیشتری مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The illegal settlement housed some 30,000 displaced people, mainly from the south of the country.
[ترجمه گوگل]این شهرک غیرقانونی حدود 30000 آواره را که عمدتاً از جنوب کشور بودند، در خود جای داده بود
[ترجمه ترگمان]این اسکان غیر قانونی حدود ۳۰،۰۰۰ نفر را در خود جای داد که بیشتر اهل جنوب کشور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The location of a displaced person camp may range from a spontaneous settlement over a wide area, to an organized rural settlement, to a concentration in a very limited area.
[ترجمه گوگل]مکان یک کمپ افراد آواره ممکن است از یک اسکان خود به خود در یک منطقه وسیع، تا یک سکونتگاه سازمان یافته روستایی، تا تمرکز در یک منطقه بسیار محدود متغیر باشد
[ترجمه ترگمان]مکان کمپ آوارگان داخلی ممکن است از یک محل اسکان خود به خودی بر روی یک منطقه گسترده، تا یک شهرک مسکونی سازمان یافته، تا غلظت در یک منطقه بسیار محدود، در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The environment in a displaced person emergency is conducive to the proliferation of disease-carrying insects and rodents (vectors) that can also destroy or spoil large quantities of food.
[ترجمه گوگل]محیط در شرایط اضطراری افراد آواره برای تکثیر حشرات ناقل بیماری و جوندگان (ناقلین) مساعد است که همچنین می توانند مقادیر زیادی غذا را از بین ببرند یا فاسد کنند
[ترجمه ترگمان]محیط زیست در یک وضعیت اورژانسی جایگزین تکثیر بیماری ها و جوندگان (بردارهای)است که می توانند مقادیر زیادی غذا را نابود یا خراب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Displaced person camps are often overcrowded, use light and highly combustible shelter materials, and have many individual cooking fires.
[ترجمه گوگل]اردوگاه های افراد آواره اغلب بیش از حد شلوغ هستند، از مواد پناهگاهی سبک و بسیار قابل احتراق استفاده می کنند و آتش های پخت و پز زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های آوارگان داخلی اغلب شلوغ هستند، از نور و مواد پناه بسیار قابل احتراق استفاده می کنند و بسیاری از افراد در حال پخت وپز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even a displaced person with no prior experience can be a very effective health worker following basic on-the-spot instructions in a few relevant tasks.
[ترجمه گوگل]حتی یک فرد آواره بدون تجربه قبلی می تواند به دنبال دستورالعمل های اولیه در محل در چند کار مرتبط، یک کارمند بهداشتی بسیار موثر باشد
[ترجمه ترگمان]حتی یک فرد آواره که هیچ تجربه قبلی ندارد می تواند یک بهیار بسیار کارآمد باشد که به دنبال دستورالعمل های پایه در چند کار مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a displaced person emergency, sanitation facilities to which they were accustomed are no longer available.
[ترجمه گوگل]در شرایط اضطراری افراد آواره، امکانات بهداشتی که آنها به آن عادت داشتند دیگر در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]در یک فرد آواره، امکانات بهداشتی که به آن ها عادت کرده اند دیگر در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Displaced person health care must include preventive and curative measures.
[ترجمه گوگل]مراقبت های بهداشتی افراد آواره باید شامل اقدامات پیشگیرانه و درمانی باشد
[ترجمه ترگمان]مراقبت های بهداشتی و درمانی باید شامل اقدامات پیشگیرانه و درمانی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The elation of witnessing birth may be followed by a sense of disorientation at being a displaced person.
[ترجمه گوگل]شادی شاهد تولد ممکن است با احساس سرگردانی در یک فرد آواره همراه باشد
[ترجمه ترگمان]خوشحالی شاهد تولد را می توان پس از یک حس آشفتگی در یک فرد آواره دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The prefecture buildings on Kinkala's central square are also full of displaced persons.
[ترجمه گوگل]ساختمان های استان در میدان مرکزی کینکالا نیز پر از افراد آواره است
[ترجمه ترگمان]ساختمان های استان در میدان مرکزی Kinkala نیز پر از افراد آواره هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبعید شده (اسم)
displaced person

ادم تبعیدی (اسم)
displaced person

سرگردان (اسم)
runabout, gadabout, displaced person, wanderer, vagrant

انگلیسی به انگلیسی

• refugee, person driven from his homeland

پیشنهاد کاربران

بپرس