discretional


اختیاری، میلی، واگذازشده بانصاف ونظرشخص

جمله های نمونه

1. According to discretional idea, mechanism of motion blur was analyzed. Mathematical model of degeneration and restoration were established by means of Z transform.
[ترجمه گوگل]با توجه به ایده اختیاری، مکانیسم تاری حرکت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت مدل ریاضی انحطاط و ترمیم با استفاده از تبدیل Z ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]با توجه به ایده discretional، مکانیزم تاری حرکتی تحلیل شد مدل ریاضی مربوط به انحطاط و احیای با استفاده از تبدیل Z ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The notion of strategic situation in which discretional choices are assumed to be made to affect outcomes constitutes the very basis of strategic theorizing and research.
[ترجمه گوگل]مفهوم موقعیت استراتژیک که در آن انتخاب های اختیاری برای تأثیرگذاری بر نتایج فرض می شود، اساس نظریه پردازی و تحقیق استراتژیک را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]تصور موقعیت استراتژیک که در آن انتخاب discretional بر نتایج تاثیر می گذارد، اساس نظریه پردازی و تحقیقات استراتژیک را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In China, the discretional evaluation of evidence under the verification mode in the criminal procedure values the case truth and it legislatively features relatively high standards of proof.
[ترجمه گوگل]در چین، ارزیابی اختیاری شواهد تحت روش تأیید در آیین دادرسی کیفری به حقیقت پرونده ارزش می دهد و از نظر قانونی دارای استانداردهای نسبتاً بالایی برای اثبات است
[ترجمه ترگمان]در چین، ارزیابی discretional شواهد تحت روش تایید در آئین دادرسی کیفری، حقیقت مورد نظر را تعیین می کند و از نظر قانونگذاری استانداردهای نسبتا بالایی از اثبات را دارا می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The system of discretional non-prosecution is not only beneficial to the punitive purposes and the efficiency of criminal procedure, but also accords with the needs of public welfare.
[ترجمه گوگل]نظام عدم تعقیب اختیاری نه تنها به نفع اهداف کیفری و کارآمدی آیین دادرسی کیفری است، بلکه با نیازهای رفاه عمومی نیز مطابقت دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم of غیر قانونی نه تنها برای اهداف تنبیهی و کارآیی روش های کیفری مفید است، بلکه با نیازهای رفاهی عمومی همخوانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Set up the mathematical model of discretional point's movement track of in the screw vane, and prove in the theory that the screw vane shouldn't push soil in any slippage rate.
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی مسیر حرکت نقطه اختیاری در پره پیچ را تنظیم کنید و در تئوری ثابت کنید که پره پیچ نباید خاک را در هر میزان لغزش فشار دهد
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی مسیر حرکت نقطه discretional را در پیچ screw تنظیم کنید و در این تئوری ثابت کنید که پره های بینی نباید در هر گونه لغزش خاک را فشار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The principle of discretional evaluation of evidence is a principle system which was acknowledged by many countries.
[ترجمه گوگل]اصل ارزیابی اختیاری شواهد یک سیستم اصلی است که توسط بسیاری از کشورها تصدیق شده است
[ترجمه ترگمان]اصل ارزیابی discretional مدرک یک سیستم اصولی است که توسط بسیاری از کشورها تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Extensively speaking, all administrative discretional acts should be subsumed into the scope of judicial review.
[ترجمه گوگل]به طور گسترده، تمام اعمال اختیاری اداری باید در حیطه بررسی قضایی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]Extensively گفت که همه اقدامات مدیریتی اجرایی باید در حوزه بررسی قضایی قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A state-owned enterprise may withdraw the discretional and legal accumulation funds in combination.
[ترجمه گوگل]یک شرکت دولتی ممکن است وجوه انباشت اختیاری و قانونی را به صورت ترکیبی برداشت کند
[ترجمه ترگمان]یک شرکت دولتی ممکن است the و صندوق های جمع آوری حقوقی را به طور ترکیبی از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So, discretional accruals is used to measure audit quality of Big Four auditors in China.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اقلام تعهدی اختیاری برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی حسابرسان چهار بزرگ در چین استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ذخایر احتیاطی برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی چهار حسابرس بزرگ در چین به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The principle of discretional evaluation of evidence was confronted with seriously historic misunderstanding and lack of systematical research in reality.
[ترجمه گوگل]اصل ارزیابی اختیاری شواهد با سوء تفاهم جدی تاریخی و عدم تحقیق سیستماتیک در واقعیت مواجه شد
[ترجمه ترگمان]اصل ارزیابی discretional شواهد، با سو تفاهم تاریخی جدی و فقدان تحقیقات systematical در واقعیت روبرو گردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So, discretional accruals are used to measure audit quality of the big auditing firms in China.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اقلام تعهدی اختیاری برای اندازه‌گیری کیفیت حسابرسی شرکت‌های حسابرسی بزرگ در چین استفاده می‌شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ذخایر احتیاطی برای اندازه گیری کیفیت حسابرسی شرکت های حسابرسی بزرگ در چین به کار می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Specification: The material has excellent flexibility, can be discretional kneaded, not easily deformed or broken, which can avoid hurting the eyes when the lens hit by any outside force.
[ترجمه گوگل]مشخصات: این ماده دارای انعطاف پذیری عالی است، می تواند به دلخواه خمیر شود، به راحتی تغییر شکل داده یا شکسته نشود، که می تواند از آسیب دیدن چشم ها در هنگام برخورد لنز توسط هر نیروی خارجی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]مشخصات: مواد دارای انعطاف پذیری بسیار عالی هستند، می توان آن را به آسانی از بین برد، نه به راحتی ناقص یا شکسته، که می تواند از آسیب زدن به چشم ها هنگام برخورد یک لنز با هر نیروی خارجی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Discretional evaluation of evidence is the cornerstone of fact finding in modern litigation of the continental law system.
[ترجمه گوگل]ارزیابی اختیاری شواهد، سنگ بنای حقیقت یابی در دعاوی مدرن نظام حقوق قاره ای است
[ترجمه ترگمان]ارزیابی discretional مدارک، سنگ بنای واقع یافته در دادرسی مدرن نظام قاره ای حقوق قاره ای می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When any action neglecting to perform the obligation of discretional act violates the rule of reason, it constitutes violation as administrative omission.
[ترجمه گوگل]هر گاه هر عملی که در انجام تکلیف امر اختیاری خلاف حکم عقل باشد، تخلف اداری محسوب می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هر عمل غفلت از انجام عمل تعهد تخطی از قاعده استدلال را نقض می کند، آن را به عنوان حذف اجرایی نقض می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• discretionary, according to one's own judgement

پیشنهاد کاربران

بپرس