directory

/dəˈrektəri//dɪˈrektəri/

معنی: فهرست راهنما، کتاب راهنما
معانی دیگر: کتابی که حاوی نام و نشانی افراد ویژه ای است، نام کتاب، نام دفتر، وابسته به مدیریت یا کارگردانی یا راهنمایی، مدیری، سرپرستی، رهنمایی، کتاب راهنما (به ویژه راهنمای مراسم کلیسا)، رجوع شود به:

جمله های نمونه

1. a telephone directory
دفتر راهنمای تلفن

2. an outdated telephone directory
کتاب راهنمای (شماره های) تلفن که قدیمی شده است

3. Her name is listed in the telephone directory.
[ترجمه امین] نام او در دفتر راهنمای تلفن فهرست شده است.
|
[ترجمه گوگل]نام او در دفترچه تلفن درج شده است
[ترجمه ترگمان]نام او در شاخه تلفنی فهرست شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Create a new directory and put all your files into it.
[ترجمه گوگل]یک دایرکتوری جدید ایجاد کنید و تمام فایل های خود را در آن قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یک شاخه جدید ایجاد کنید و تمام فایل های شما را در آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I found the company's name in a trade directory.
[ترجمه گوگل]من نام شرکت را در یک فهرست تجاری پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]نام شرکت را در یک شاخه تجاری یافتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The term " meta directory " came into industry parlance two years ago.
[ترجمه گوگل]اصطلاح "متا دایرکتوری" دو سال پیش به زبان صنعتی وارد شد
[ترجمه ترگمان]اصطلاح \"دایرکتوری\" دو سال پیش به زبان صنعتی وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Look up their number in the telephone directory.
[ترجمه گوگل]شماره آنها را در دایرکتوری تلفن جستجو کنید
[ترجمه ترگمان]شماره آن ها را در راهنمای تلفن نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I couldn't find your number in the telephone directory.
[ترجمه گوگل]من نتوانستم شماره شما را در دایرکتوری تلفن پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]شماره شما را در راهنمای تلفن پیدا نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This command deletes files from the directory.
[ترجمه گوگل]این دستور فایل ها را از دایرکتوری حذف می کند
[ترجمه ترگمان]این فرمان فایل های را از دایرکتوری پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He dialled directory enquiries.
[ترجمه گوگل]او درخواست های دایرکتوری را شماره گیری کرد
[ترجمه ترگمان]او enquiries را چک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The directory is available on microfiche .
[ترجمه گوگل]دایرکتوری در میکروفیش موجود است
[ترجمه ترگمان]دایرکتوری در microfiche موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yahoo is the oldest and best-known Web directory service.
[ترجمه گوگل]یاهو قدیمی ترین و شناخته شده ترین سرویس فهرست وب است
[ترجمه ترگمان]یاهو قدیمی ترین و شناخته شده ترین خدمات دایرکتوری وب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Names are listed alphabetically in the directory.
[ترجمه گوگل]نام ها بر اساس حروف الفبا در فهرست فهرست شده اند
[ترجمه ترگمان]نام در دایرکتوری به صورت الفبایی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I once saw a man tear a telephone directory in half.
[ترجمه گوگل]یک بار مردی را دیدم که دفترچه تلفن را از وسط دو نیم کرد
[ترجمه ترگمان]من یه بار دیدم که یه مرد دفترچه راهنما رو نصف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can always save the file into another directory.
[ترجمه گوگل]همیشه می توانید فایل را در دایرکتوری دیگری ذخیره کنید
[ترجمه ترگمان]همیشه می توانید فایل را در دایرکتوری دیگری ذخیره کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فهرست راهنما (اسم)
index, directory

کتاب راهنما (اسم)
guide, manual, directory, guidebook, handbook

تخصصی

[کامپیوتر] راهنما فهرست دایرکتوری - دایرکتوری، فهرست راهنما - ناحیه ای بر روی دیسک که نامها و مکان فایلها در آن ذخیره می شود. اکثر سیستمهای عامل داشتن بیش از یک دایرکتوری را به دیسک می دهند . دایرکتوری در سیستم مک اینتاش، « پوشه » ( folder ) نام دارد. در ویندوز، OS/2، و سیستمهای مختلف UNIX، دایرکتوریها دارای « ساختار درختی » هستند . دایرکتورها روشی برای طبقه بندی فایلها هستند؛ آنها دیسک را به بخشهای گوناگون تقسیم می کنند. هر فایلی - صرف نظر از اینکه در کدام دایرکتوری است می تواند هر مقدار فضای مورد نیاز را در هر جای دیسک اشغال کند.
[برق و الکترونیک] فهرست راهنما
[زمین شناسی] کتاب راهنما،فهرست راهنما جدولی از نشانگرها همراه قسمت های دادهای مطابق با آنها. به طور معمول جدول جستجو با آدرسهای فایلهای دادهای بر روی دیسک.
[ریاضیات] فهرست راهنما، جدول راهنما، راهنما، فهرست

انگلیسی به انگلیسی

• guidebook; library, subdivision of a disk in which files are stored (computers)
a directory is a book which gives lists of information such as people's names, addresses, and telephone numbers, usually arranged in alphabetical order.

پیشنهاد کاربران

( در کامپیوتر )
پوشه دان، دایرکتوری
تو سایت های بزرگ برای مرتب سازی کُد، صفحات هر بخش متفاوت از سایت رو توی یه پوشه ی جدید قرار می دن. پوشه های یه وب سایت گاهی اوقات دایرکتوری هم نامیده می شن.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : direct
✅️ اسم ( noun ) : direction / directness / director / directorate / directive / directory / directorship
✅️ صفت ( adjective ) : direct / directional / directorial / directionless / directive
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : directly / direct
✅ کلمه ربط ( conjunction ) : directly

directory ( علوم کتابداری و اطلاع رسانی )
واژه مصوب: راهنما 1
تعریف: سیاهه‏ای از نام اشخاص و سازمان ها و اماکن و جز آن که معمولاً به ترتیب الفبایی یا رده‏ای منظم شده باشد
فهرست راهنما
لیست راهنما

فهرست، لیست
مثلا فهرست شماره تلفن های من میشه:
My cell phone directory
guider
راهنما
راهنما ، راهنمای تلفن
[رایانه]
شاخه

بپرس