directorate

/dəˈrektərət//dɪˈrektərət/

معنی: هیئت مدیره، مقام مدیریت، مقام ریاست
معانی دیگر: راستاری، سامان گری

جمله های نمونه

1. Coincident interests with the corporate rich and political directorate are pointed out.
[ترجمه گوگل]به منافع همزمان با ثروتمندان شرکت و مدیریت سیاسی اشاره شده است
[ترجمه ترگمان]منافع coincident با مدیریت و مدیریت سیاسی شرکت ها به این موضوع اشاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bank would be managed by a directorate of professional bankers.
[ترجمه مجید وحید] اداره ی بانک توسط هیئت مدیره ی متشکل از بانکداران حرفه ای خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]بانک توسط یک اداره از بانکداران حرفه ای اداره می شود
[ترجمه ترگمان]بانک با مدیریت بانکداران حرفه ای اداره خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. No-one from the college directorate was available to comment.
[ترجمه گوگل]هیچ کس از ریاست کالج برای اظهار نظر در دسترس نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از اداره کالج در دسترس نبود تا نظر بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leading the directorate and advising the honourary officers and committees on policy and forward planning is part of the role.
[ترجمه گوگل]رهبری ریاست و مشاوره به افسران و کمیته های افتخاری در مورد سیاست گذاری و برنامه ریزی آینده بخشی از نقش است
[ترجمه ترگمان]رهبری این اداره و توصیه به افسران و کمیته های صلح در زمینه سیاست و برنامه ریزی پیش رو، بخشی از این نقش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Food Safety Directorate say that all packets of cling film should carry health warnings.
[ترجمه گوگل]اداره ایمنی مواد غذایی می گوید که تمام بسته های فیلم چسبناک باید دارای هشدارهای بهداشتی باشند
[ترجمه ترگمان]مدیریت ایمنی مواد غذایی می گوید که تمام بسته های فیلم باید هشدارهای سلامتی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The directorate of a company has a responsibility to those with whom they deal as people rather than just as instruments of profit.
[ترجمه گوگل]مدیریت یک شرکت در قبال افرادی که با آنها به عنوان افراد معامله می کنند و نه صرفاً به عنوان ابزار سود، مسئولیت دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت یک شرکت مسئولیت کسانی را دارد که با آن ها به عنوان مردم معامله می کنند و نه صرفا به عنوان ابزار سود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The intendancy is set up under the directorate. However, there are many problems: information barrier, resources deficiency, right limitation, shortage of the supervision motivation and etc.
[ترجمه گوگل]اینیتندانس زیر نظر ریاست تشکیل شده است با این حال، مشکلات زیادی وجود دارد: مانع اطلاعات، کمبود منابع، محدودیت درست، کمبود انگیزه نظارت و غیره
[ترجمه ترگمان]این اداره تحت مدیریت قرار دارد با این حال، مشکلات بسیاری وجود دارد: موانع اطلاعاتی، کمبود منابع، محدودیت صحیح، کمبود انگیزه نظارت و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After the liberation, has served as the central directorate for Special Products.
[ترجمه گوگل]پس از آزادی، به عنوان اداره مرکزی برای محصولات ویژه خدمت کرده است
[ترجمه ترگمان]پس از آزادی، به عنوان اداره مرکزی محصولات ویژه خدمت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Even now Directorate Psychics and powerful drugs are keeping the creature pacified.
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر روانپزشکی و داروهای قدرتمند موجود را آرام نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]حتی در این موقع، اداره مواد مخدر و مواد قوی موجود را آرام نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pakistan's Inter-Services Intelligence directorate, the ISI, helped create the Taliban in the 1990s to gain influence in Afghanistan.
[ترجمه گوگل]اداره اطلاعات بین‌سرویس پاکستان، آی‌اس‌آی، در دهه 1990 به ایجاد طالبان برای به دست آوردن نفوذ در افغانستان کمک کرد
[ترجمه ترگمان]اداره اطلاعات اینترسرویس پاکستان به ایجاد طالبان در دهه ۱۹۹۰ کمک کرده است تا نفوذ خود را در افغانستان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The directorate decide to appoint John to be the general manager.
[ترجمه گوگل]مدیریت تصمیم می گیرد که جان را به عنوان مدیر کل منصوب کند
[ترجمه ترگمان]این اداره تصمیم گرفته است که جان را به عنوان مدیر کل منصوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Earth - borne Directorate has been destroyed.
[ترجمه گوگل]اداره زمینی نابود شده است
[ترجمه ترگمان]اداره مدیریت زمین نابود شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An interlocking directorate occurs when the same person sits on the board of directors of two or more companies.
[ترجمه گوگل]یک اداره درهم تنیده زمانی اتفاق می افتد که یک شخص در هیئت مدیره دو یا چند شرکت بنشیند
[ترجمه ترگمان]زمانی اتفاق می افتد که یک فرد عضو هیات مدیره دو یا چند شرکت در هیات مدیره شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Include directorate control, great stockholder supervise, the contest of manager dealership.
[ترجمه گوگل]شامل کنترل مدیریت، نظارت بزرگ سهامداران، مسابقه نمایندگی مدیر
[ترجمه ترگمان]شامل کنترل مدیریت، نظارت سهامداران بزرگ، رقابت نمایندگی مدیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیئت مدیره (اسم)
board, board of directors, directorate

مقام مدیریت (اسم)
directorate

مقام ریاست (اسم)
directorate, prefecture

انگلیسی به انگلیسی

• management; position or office of director; board of directors
a directorate is a board of directors in a company or organization.
a directorate is also a part of a government department which is responsible for one particular thing.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : direct
✅️ اسم ( noun ) : direction / directness / director / directorate / directive / directory / directorship
✅️ صفت ( adjective ) : direct / directional / directorial / directionless / directive
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : directly / direct
✅ کلمه ربط ( conjunction ) : directly

مدیریت
اداره آموزش وپرورش
1 - هیئت مدیره
2 - وزارتخانه

بپرس