diffraction grating


(نورشناسی) پراش سنج، پراشنما

جمله های نمونه

1. A flat - field etched diffraction grating ( EDG ) wavelength demultiplexer is much more convenient in fabrication.
[ترجمه گوگل]یک دی مولتی پلکسر با طول موج پراش حکاکی شده میدان تخت (EDG) در ساخت بسیار راحت تر است
[ترجمه ترگمان]یک نمودار میله ای شکست سطح صاف (EDG)طول موج بسیار راحت تر در ساخت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A novel wavefront curvature sensor with a distorted diffraction grating (DGWFS) is described and computer simulations of its principle is made.
[ترجمه گوگل]یک حسگر انحنای جبهه موج جدید با یک توری پراش تحریف شده (DGWFS) توصیف شده و شبیه‌سازی‌های کامپیوتری از اصل آن ساخته شده‌است
[ترجمه ترگمان]یک حسگر منحنی wavefront جدید با یک شبکه شکست کج (DGWFS)توصیف می شود و شبیه سازی های کامپیوتری از اصل آن ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The characteristics of diffraction grating of oblique incidence light wave are analysed theoretically and verified in experiments.
[ترجمه گوگل]ویژگی های توری پراش موج نوری مایل به صورت تئوری تجزیه و تحلیل شده و در آزمایش ها تأیید می شود
[ترجمه ترگمان]ویژگی های شبکه شکست تابش پرتو مایل به لحاظ نظری تحلیل می شوند و در آزمایش ها تایید می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Plane diffraction grating, logarithmic amplifier and stable constant- current source are used in the system, thus the performance of the instrument is enhanced significantly and the cost is reduced.
[ترجمه گوگل]توری پراش صفحه، تقویت کننده لگاریتمی و منبع جریان ثابت پایدار در سیستم استفاده می شود، بنابراین عملکرد دستگاه به طور قابل توجهی افزایش یافته و هزینه کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]شبکه شکست صفحه، تقویت کننده لگاریتمی و منبع ثابت پایدار در سیستم مورد استفاده قرار می گیرند، در نتیجه عملکرد ابزار به طور قابل توجهی افزایش می یابد و هزینه کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When the laser beam goes through the diffraction grating, it is split up into a central bright beam plus a number of side beams.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پرتو لیزر از شبکه پراش عبور می کند، به یک پرتو روشن مرکزی به اضافه تعدادی پرتوهای جانبی تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اشعه لیزر از شبکه شکست عبور می کند، به یک پرتو نور مرکزی به علاوه تعدادی تیر فرعی تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally adopted a diffraction grating monochromator spectral characteristics of optoelectronic devices as measuring equipment.
[ترجمه گوگل]در نهایت، ویژگی‌های طیفی تک‌کروماتور گریتینگ پراش دستگاه‌های اپتوالکترونیکی را به عنوان تجهیزات اندازه‌گیری پذیرفت
[ترجمه ترگمان]در نهایت یک شبکه شکست برای خصوصیات طیفی دستگاه های optoelectronic به عنوان تجهیزات اندازه گیری استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Based on the interference of diffraction grating and the technology of CMOS linear image sensor, the refraction index of transparent materials is measured automatically.
[ترجمه گوگل]بر اساس تداخل توری پراش و فناوری سنسور تصویر خطی CMOS، ضریب شکست مواد شفاف به طور خودکار اندازه گیری می شود
[ترجمه ترگمان]بر مبنای تداخل شبکه شکست و تکنولوژی سنسور تصویر خطی CMOS، شاخص انکسار مواد شفاف به طور خودکار اندازه گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As one of the important technical specifications of diffraction grating, diffraction wave front aberration directly affects the grating resolution.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از مشخصات فنی مهم گریتینگ پراش، انحراف جبهه موج پراش مستقیماً بر وضوح گریتینگ تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از ویژگی های تکنیکی مهم شبکه شکست، محرک جبهه موج به طور مستقیم بر وضوح شبکه تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A reflecting hologram diffraction grating was fixed to the stage to form a closed loop displacement measuring system.
[ترجمه گوگل]یک توری پراش هولوگرام منعکس کننده به مرحله ثابت شد تا یک سیستم اندازه گیری جابجایی حلقه بسته را تشکیل دهد
[ترجمه ترگمان]یک grating شکست hologram به روی صحنه ثابت شد تا یک سیستم اندازه گیری جابجایی چرخشی حلقه بسته را شکل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The external cavity is made up of fast axis collimator, collimating optical system and diffraction grating.
[ترجمه گوگل]حفره خارجی از کولیماتور محور سریع، سیستم نوری همساز و توری پراش تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]حفره خارجی از کالیماتور محور سریع، سیستم نوری collimating و شبکه شکست تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By means of trigonometric calculation, the intensity distribution of diffraction grating is obtained.
[ترجمه گوگل]با استفاده از محاسبات مثلثاتی، توزیع شدت توری پراش به دست می آید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از محاسبات مثلثاتی، توزیع شدت شبکه شکست بدست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In order to improve the convergence rate, a correct Fourier expand method was introduced to differential theory of the finite conductivity diffraction grating.
[ترجمه گوگل]به منظور بهبود نرخ همگرایی، یک روش بسط فوریه صحیح به نظریه دیفرانسیل توری پراش رسانایی محدود معرفی شد
[ترجمه ترگمان]به منظور بهبود نرخ هم گرایی، یک روش بسط یافته فوریه برای تیوری تفاضلی of شکست محدود معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some integrated optics devices can be made based on the interdigital electrooptic bragg diffraction grating.
[ترجمه گوگل]برخی از دستگاه های اپتیک یکپارچه را می توان بر اساس توری پراش براگ الکترواپتیک بین دیجیتالی ساخت
[ترجمه ترگمان]برخی از وسایل نوری یکپارچه می توانند براساس شبکه شکست interdigital electrooptic bragg ساخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The light is emitted by the laser diode and enters a diffraction grating.
[ترجمه گوگل]نور توسط دیود لیزر ساطع می شود و وارد یک توری پراش می شود
[ترجمه ترگمان]نور توسط دیود لیزر ساطع می شود و وارد یک شبکه شکست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] توری پراش
[سینما] فیلتر رنگین کمان - فیلتر تجزیه کننده نور
[زمین شناسی] شبکه پراش ،توری، شبکه .

پیشنهاد کاربران

منشور
diffraction grating ( فیزیک - اپتیک )
واژه مصوب: توری پراش
تعریف: قطعه‏ای غالباً از جنس شیشه یا فلز که بر روی آن شیارهای موازی برای پراش نور ایجاد شده باشد|||متـ . توری grating

بپرس