differential diagnosis

جمله های نمونه

1. Where Ancylostoma is also endemic, differential diagnosis may require larval culture although the treatment is similar.
[ترجمه گوگل]در جایی که آنسیلوستوما بومی است، تشخیص افتراقی ممکن است نیاز به کشت لارو داشته باشد، اگرچه درمان مشابه است
[ترجمه ترگمان]در جاییکه Ancylostoma ها بومی هستند، تشخیص افتراقی ممکن است به فرهنگ لاروی نیاز داشته باشد، اگر چه رفتار مشابه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sarcoidosis with intestinal involvement is the main differential diagnosis in our patient.
[ترجمه گوگل]سارکوئیدوز با درگیری روده تشخیص افتراقی اصلی در بیمار ما است
[ترجمه ترگمان]تشخیص بیماری با دخالت روده، تشخیص افتراقی اصلی در بیمار ماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The differential diagnosis of the condition should include hyperuricemia occurring secondary to renal failure of another cause.
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی این بیماری باید شامل هیپراوریسمی باشد که ثانویه به نارسایی کلیوی علت دیگری رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تشخیص افتراقی این شرایط باید شامل hyperuricemia رخ دهد که منجر به شکست کلیه علت دیگری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The usual differential diagnosis lies between non-specific urethritis and gonorrhoea.
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی معمول بین اورتریت غیراختصاصی و سوزاک است
[ترجمه ترگمان]تشخیص تفاوت معمول بین urethritis non و gonorrhoea وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The differential diagnosis includes both primary psychiatric illness and a wide range of organic acute brain syndromes, including substance abuse.
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی شامل بیماری های روانی اولیه و طیف وسیعی از سندرم های حاد مغزی، از جمله سوء مصرف مواد است
[ترجمه ترگمان]تشخیص افتراقی شامل هر دو بیماری روانی اولیه و طیف وسیعی از syndromes شدید مغز از جمله سو مصرف مواد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion:The ultrasound can provide a method for the differential diagnosis with choriocarcinoma by guiding the exploration of the uterine cavity suspected the remainder uterogestation .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: سونوگرافی می‌تواند روشی برای تشخیص افتراقی کوریوکارسینوما با هدایت اکتشاف حفره رحم مشکوک به باقی‌مانده بارداری رحم ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: سونوگرافی می تواند روشی برای تشخیص افتراقی با choriocarcinoma از طریق هدایت اکتشاف حفره رحمی به بقیه uterogestation ها فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective: To increase differential diagnosis of the nodes of hepatic alveolar hydatidosis and hepatic cancer.
[ترجمه گوگل]هدف: افزایش تشخیص افتراقی گره های هیداتیدوز آلوئولار کبدی و سرطان کبد
[ترجمه ترگمان]هدف: افزایش تشخیص افتراقی گره ها در hydatidosis کبدی و سرطان کبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To discuss the image features and differential diagnosis of material hemangioblastoma in CT.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد ویژگی های تصویر و تشخیص افتراقی همانژیوبلاستوما ماده در CT
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد ویژگی های تصویر و تشخیص افتراقی مواد hemangioblastoma در CT
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The etiology, pathology, and differential diagnosis of Reiter's disease and its relationship with neoplasms are discussed.
[ترجمه گوگل]اتیولوژی، آسیب شناسی و تشخیص افتراقی بیماری رایتر و ارتباط آن با نئوپلاسم ها مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]The، آسیب شناسی، و تشخیص افتراقی بیماری Reiter و رابطه اش با neoplasms مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The differential diagnosis for dural plasmacytoma includes metastasis, lymphoma, dural sarcoma, plasma cell granuloma and meningioma.
[ترجمه گوگل]تشخیص افتراقی برای پلاسماسیتوما دورال شامل متاستاز، لنفوم، سارکوم دورال، گرانولوم سلول پلاسما و مننژیوم است
[ترجمه ترگمان]تشخیص افتراقی برای plasmacytoma سخت شامه شامل متاستاز، lymphoma، sarcoma dural، سلول پلاسما و meningioma است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective: To elucidate the diagnosis and differential diagnosis of ovarian Brenner tumors.
[ترجمه گوگل]هدف: تشریح تشخیص و تشخیص افتراقی تومورهای برنر تخمدان
[ترجمه ترگمان]هدف: روشن کردن تشخیص و تشخیص افتراقی تومورهای سرطانی تخمدان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion MRI is valuable in the diagnosis and differential diagnosis of cerebellar infarctions atypical in morphosis, signals, and fields.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری MRI در تشخیص و تشخیص افتراقی انفارکتوس‌های مخچه غیر معمول در شکل‌گیری، سیگنال‌ها و زمینه‌ها ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری MRI در تشخیص و تشخیص افتراقی of infarctions در morphosis، سیگنال ها و میدان بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusions Ultrasonography is an effective method for diagnosis and differential diagnosis of the disease. The size and echo intensity of the mass are related to cl. . .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سونوگرافی روشی موثر برای تشخیص و تشخیص افتراقی بیماری است اندازه و شدت پژواک جرم به cl مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Ultrasonography روشی موثر برای تشخیص و تشخیص افتراقی این بیماری است اندازه و شدت انعکاس جرم هم با هم مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fibromatosis and lymph nodes, both malignant and reactive, also need to be entertained in the differential diagnosis.
[ترجمه گوگل]فیبروماتوز و غدد لنفاوی، بدخیم و واکنشی، نیز باید در تشخیص افتراقی مورد توجه قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]Fibromatosis و غدد لنفاوی، هم بدخیم و هم واکنش پذیر هستند، همچنین باید در تشخیص افتراقی در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[بهداشت] تشخیص افتراقی

انگلیسی به انگلیسی

• distinguishing of a disease or condition from others who present similar symptoms; working list of possibilities used by a doctor in the course of diagnosing a specific disease

پیشنهاد کاربران

تشخیص افتراقی: ( اسم ) شناسایی یک بیماری از تعدادی بیماری مشابه دیگر با مقایسه دامنه نشانه های هر یک.
differential diagnosis ( پزشکی )
واژه مصوب: تشخیص افتراقی
تعریف: تشخیصی که بر یافته های بالینی استوار است و در آن با افتراق بین دو یا چند بیماری که علائم مشابه دارند، بیماری شناسایی می شود

بپرس