dietary fiber

جمله های نمونه

1. Dietary fiber, Beneficial bacteria, Magnesium Citrate, Certified organic Natural Sweet Lemon Flavor.
[ترجمه گوگل]فیبر غذایی، باکتری های مفید، سیترات منیزیم، طعم لیمو شیرین طبیعی ارگانیک تایید شده
[ترجمه ترگمان]فیبر رژیمی، باکتری Beneficial، منیزیم citrate، Flavor organic شیرین و شیرین Lemon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The invention discloses a method for preparing water-insoluble dietary fiber of soybean meals by an enzyme-alkali method and degreases and relates to dietary fiber.
[ترجمه گوگل]این اختراع روشی را برای تهیه فیبر غذایی نامحلول در آب کنجاله سویا با روش آنزیمی-قلیایی و چربی زدایی و مربوط به فیبر غذایی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اختراع این اختراع روشی را برای تهیه فیبر رژیمی در رژیم غذایی سویا با استفاده از روش alkali و degreases و ارتباط با فیبر رژیمی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The steamed bread improvement effect by the dietary fiber from soybean hulls is better than by the baking soybean flour.
[ترجمه گوگل]اثر بهبود نان بخارپز شده توسط فیبر رژیمی از پوسته سویا بهتر از آرد سویا است
[ترجمه ترگمان]اثر بهبود نان بخار شده توسط فیبر رژیمی از مواد غذایی سویا بهتر از خمیر دندان سویا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of its benefits is an increase in dietary fiber, by fifty percent over regular crust.
[ترجمه گوگل]یکی از مزایای آن افزایش فیبر غذایی به میزان پنجاه درصد نسبت به پوسته معمولی است
[ترجمه ترگمان]یکی از مزایای آن افزایش فیبر رژیمی با میزان ۵۰ درصد نسبت به پوسته معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Ingredients: Coffee, dietary fiber, polyphenols, minerals group, vitamins, Garcinia cambogia extract.
[ترجمه گوگل]ترکیبات: قهوه، فیبر غذایی، پلی فنل ها، گروه مواد معدنی، ویتامین ها، عصاره گارسینیا کامبوجیا
[ترجمه ترگمان]مواد لازم: قهوه، فیبر رژیمی، پلی فنول ها، مواد معدنی، ویتامین، عصاره cambogia cambogia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The insoluble tea-leaf dietary fiber has high intermediate product whiteness, high organoleptic quality and high water holding capacity and expansibility.
[ترجمه گوگل]فیبر رژیمی برگ چای نامحلول دارای سفیدی محصول میانی بالا، کیفیت ارگانولپتیک بالا و ظرفیت نگهداری و انبساط بالای آب است
[ترجمه ترگمان]فیبر موجود در رژیم غذایی پسته، سفیدی محصول میانی بالا، کیفیت بالا organoleptic بالا و ظرفیت بالای آب بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dietary fiber would also benefit people with hypercholesterolemia because of its possible lipid lowering effect.
[ترجمه گوگل]فیبر غذایی همچنین به دلیل اثر کاهش چربی ممکن برای افراد مبتلا به هیپرکلسترولمی مفید است
[ترجمه ترگمان]فیبر رژیمی نیز به خاطر تاثیر کم شدن چربی در چربی، به نفع مردم خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Banana is rich in dietary fiber, can stimulate peristalsis of the stomach to help discharge.
[ترجمه گوگل]موز سرشار از فیبر رژیمی است، می‌تواند پریستالسیس معده را برای کمک به ترشح تحریک کند
[ترجمه ترگمان]موز در فیبر رژیمی غنی است و می تواند peristalsis شکم را تحریک کند تا به تخلیه کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Study on the extraction of insoluble dietary fiber from Chinese water chestnut pericarp by chemical method.
[ترجمه گوگل]بررسی استخراج فیبر غذایی نامحلول از پریکارپ شاه بلوط آبی چینی به روش شیمیایی
[ترجمه ترگمان]مطالعه بر روی استخراج فیبر موجود در رژیم غذایی from توسط روش شیمیایی به روش شیمیایی انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The main components of Jerusalem artichoke powder, more dietary fiber and sugar.
[ترجمه گوگل]اجزای اصلی پودر کنگر فرنگی اورشلیم، فیبر رژیمی و شکر بیشتر است
[ترجمه ترگمان]اجزای اصلی پودر کنگر فرنگی، فیبر رژیمی و شکر بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The metabolism of dietary fiber and its effect on gut health in young monogastric animals were reviewed in the paper.
[ترجمه گوگل]متابولیسم فیبر غذایی و تأثیر آن بر سلامت روده در حیوانات جوان تک معده در این مقاله بررسی شد
[ترجمه ترگمان]متابولیسم مواد غذایی و تاثیر آن بر سلامت شکم در حیوانات monogastric جوان در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nutritionists set requirements of dietary fiber at 25 - 50 gday.
[ترجمه گوگل]متخصصان تغذیه نیازهای فیبر غذایی را بین 25 تا 50 گرم در روز تعیین می کنند
[ترجمه ترگمان]Nutritionists الزامات فیبر رژیمی را در ۲۵ تا ۵۰ gday تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The research on preparation of nano dietary fiber by Microfluidizer homogenizer, and characteristics of T nano dietary fiber, such as surface areas, expansion ratio, water-retaining capability.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد تهیه نانو فیبر غذایی با هموژنایزر Microfluidizer و ویژگی های نانو فیبر غذایی T مانند سطح، نسبت انبساط، قابلیت نگهداری آب
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در زمینه آماده سازی فیبر رژیمی نانو از طریق microfluidizer homogenizer و ویژگی های فیبر رژیم نانو، مانند نواحی سطحی، نسبت انبساط، قابلیت حفظ آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A single factor experiment was conducted to investigate the effect of dietary fiber(ADF) on the growth performance, intestinal mucosal immunity and caecum fermentation traits of growing rabbits.
[ترجمه گوگل]یک آزمایش تک عاملی برای بررسی اثر فیبر غذایی (ADF) بر عملکرد رشد، ایمنی مخاطی روده و صفات تخمیر سکوم خرگوش‌های در حال رشد انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک آزمایش عاملی برای بررسی تاثیر فیبر رژیمی (ADF)بر روی عملکرد رشد، مصونیت mucosal روده و ویژگی های تخمیر rabbits در حال رشد انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] فیبر غذایی :به گروهی از کربوهیدراتها مثل سلولز و پکتین که در سیستم گوارش قابل هضم نیستند

انگلیسی به انگلیسی

• roughage, fiber contained in food

پیشنهاد کاربران

بپرس