diencephalon


(کالبدشناسی) فرامیان مغز، مغز دوم

جمله های نمونه

1. Tissue, Membrane Protein, Human Fetal Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین غشایی، جنین طبیعی انسان، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت بدن، پروتئین غشا، مغز انسان، مغز، مغز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tissue, Membrane Protein, Human Adult Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین غشایی، انسان بالغ طبیعی، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت بدن، پروتئین غشا، مغز انسان بالغ، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tissue, Cytoplasmic Protein, Human Adult Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین سیتوپلاسمی، انسان بالغ طبیعی، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتئین Cytoplasmic، Normal بزرگ سال انسان، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The diencephalon is located in the core of the brain.
[ترجمه گوگل]دی انسفالون در هسته مغز قرار دارد
[ترجمه ترگمان]The در هسته مغز قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tissue, Total Protein, Human Fetal Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین کل، جنین طبیعی انسان، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتیین کل، Fetal انسانی، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cerebral, is the encephalon and diencephalon.
[ترجمه گوگل]مغزی، آنسفالون و دی انسفالون است
[ترجمه ترگمان]مخ، encephalon و diencephalon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tissue, Cytoplasmic Protein, Human Fetal Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین سیتوپلاسمی، جنین طبیعی انسان، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتئین Cytoplasmic، انسان Fetal طبیعی، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tissue, Total Protein, Human Adult Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین تام، انسان بالغ طبیعی، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتیین کل، نرمال بزرگسالی انسان، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tissue, Nuclear Protein, Human Fetal Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین هسته ای، جنین طبیعی انسان، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتئین هسته ای، انسان Fetal طبیعی، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective : To study afferent projections from the diencephalon and brainstem to the orbital cortex ( OC ) .
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه برآمدگی های آوران از دیانسفالون و ساقه مغز به قشر مداری (OC)
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه افکنش های شما از the و brainstem به ناحیه اوربیتال (OC)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tissue, Nuclear Protein, Human Adult Normal, Brain, Diencephalon.
[ترجمه گوگل]بافت، پروتئین هسته ای، انسان بالغ طبیعی، مغز، دی انسفالون
[ترجمه ترگمان]بافت، پروتئین هسته ای، Normal بزرگ سال انسان، مغز، Diencephalon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The laterodorsal tegmentum (LDT) neurons supply most of the cholinergic tone to the brainstem and diencephalon necessary for physiological arousal.
[ترجمه گوگل]نورون های تگمنتوم لاترودورسال (LDT) بیشتر تون کولینرژیک را به ساقه مغز و دی انسفالون که برای برانگیختگی فیزیولوژیکی لازم است تامین می کنند
[ترجمه ترگمان]نورون های laterodorsal (LDT)اغلب لحن cholinergic را به the و diencephalon مورد نیاز برای برانگیختگی فیزیولوژیکی، تامین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the brains, vacuoles were mainly apparent in the telencephalon, the diencephalon and the cerebellum.
[ترجمه گوگل]در مغز، واکوئل‌ها عمدتاً در تلانسفالن، دی انسفالون و مخچه آشکار بودند
[ترجمه ترگمان]در مغز، vacuoles عمدتا در the، the و مخچه پدیدار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The most anterior of the three primary regions of the embryonic brain from which the telencephalon and diencephalon develop.
[ترجمه گوگل]قدامی ترین ناحیه از سه ناحیه اولیه مغز جنینی که از آن تلانسفالن و دی انسفالون رشد می کند
[ترجمه ترگمان]یکی از بخش های اصلی سه ناحیه اصلی مغز جنینی است که telencephalon و diencephalon رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• middle brain, section of the brain between the mesencephalon and prosencephalon (anatomy)

پیشنهاد کاربران

interbrain
مغز واسطه ای
diencephalon ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: مغز پساپیشین
تعریف: بخش انتهایی پیشامغز که به میان مغز متصل است
مغز میانی
مغزِ میانین ( شاملِ تالاموس )

بپرس