diaphanous

/daɪˈæfənəs//daɪˈæfənəs/

معنی: روشن، شفاف
معانی دیگر: (نازک به طوری که اشیا در آن سوی آن به طور مبهم دیده شوند) فرانما، زلال، فراتاب، مبهم، گنگ، سربسته، نامشخص، تار

جمله های نمونه

1. diaphanous cloth
پارچه ی تن نما

2. diaphanous water through which fish may be clearly seen
آب زلال که از میان آن ماهی ها را می توان به خوبی دید

3. Blake often stretches concepts with contentious boundaries into diaphanous holdalls.
[ترجمه گوگل]بلیک اغلب مفاهیمی را که دارای مرزهای بحث برانگیز هستند، در هولدال های دیافانوسی گسترش می دهد
[ترجمه ترگمان](بلیک)اغلب مفاهیم را با مرزه ای پر آشوب به طور کامل در ذهن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The little light fades the immense and diaphanous shadows.
[ترجمه گوگل]نور اندک سایه های بی حد و حصر را محو می کند
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف سایه عظیم و بلورین را محو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A washerwoman hangs diaphanous saris to dry on the mortared walls of a house in India.
[ترجمه گوگل]یک زن لباسشویی ساری های دیافان را برای خشک کردن بر روی دیوارهای ملات شده خانه ای در هند آویزان می کند
[ترجمه ترگمان]یک زن رخت شور برای خشک کردن دیواره ای mortared خانه ای در هند، diaphanous را آویزان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective Increasing the liquid diaphanous, it contains Scutellaria Baicalin.
[ترجمه گوگل]هدف افزایش دیافان مایع، حاوی Scutellaria Baicalin است
[ترجمه ترگمان]هدف افزایش سریع مایع، شامل Scutellaria Baicalin است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their diaphanous flare symbolizes at once grace and tragedy, innocence and despair, sadness and voluptuousness.
[ترجمه گوگل]شعله ور شدن آنها نمادی از لطف و تراژدی، بی گناهی و ناامیدی، اندوه و شهوت است
[ترجمه ترگمان]زبانه diaphanous نماد شکوه و تراژدی، معصومیت و یاس، اندوه و شهوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The diaphanous light casting on the sculptures and the dramatic installations of them form a special revelation of Canova's great works.
[ترجمه گوگل]نور پراکنده بر روی مجسمه ها و نصب های دراماتیک آنها نمایانگر خاصی از آثار بزرگ کانوا است
[ترجمه ترگمان]درخشش نور در مجسمه ها و تاسیسات چشمگیر آن ها، الهام ویژه از کاره ای بزرگ کانووا را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was wearing a dress of diaphanous silk.
[ترجمه گوگل]لباسی از ابریشم دیافان پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباسی از ابریشم جادویی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Silver paint coating their exterior reflects heat in warm weather and contributes to the diaphanous kinetic appearance of the structure.
[ترجمه گوگل]رنگ نقره ای پوشش بیرونی آنها گرما را در هوای گرم منعکس می کند و به ظاهر جنبشی دیافان ساختار ساختار کمک می کند
[ترجمه ترگمان]پوشش رنگ نقره ای ظاهری آن ها گرمای هوای گرم را منعکس می کند و به ظاهر kinetic در سازه کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hence the rainforest’s high level of humidity, visible from the observation tower in diaphanous cloudlets drifting over the canopy.
[ترجمه گوگل]از این رو سطح رطوبت بالای جنگل های بارانی که از برج دیدبانی در ابرهای دیافانوسی که بر فراز سایبان حرکت می کنند قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]از این رو، سطح بالایی از رطوبت که از برج دیده بانی در حالت سکون در حال حرکت بود، به طور کامل بر فراز چتر آفتابی شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clothiers sell only the most flattering of outfits cut from the most diaphanous of silks.
[ترجمه گوگل]لباس‌ها فقط جذاب‌ترین لباس‌ها را می‌فروشند که از ابریشمی‌ترین ابریشم بریده شده‌اند
[ترجمه ترگمان]Clothiers فقط the flattering را که از most diaphanous بریده شده بود به فروش می رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The key component of UV ink curing system is photoinitiator and determination of diaphanous window is the main basis to select photoinitiators.
[ترجمه گوگل]جزء کلیدی سیستم پخت جوهر UV، شروع کننده نور است و تعیین پنجره دیافان پایه اصلی برای انتخاب آغازگرهای نوری است
[ترجمه ترگمان]مولفه کلیدی سیستم عمل آوری مرکب UV، photoinitiator و تعیین یک پنجره کامل است که اساس اصلی انتخاب photoinitiators است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objects created in this fashion are generally as solid and durable as a normal object, despite their originally diaphanous substance.
[ترجمه گوگل]اشیایی که به این روش ایجاد می‌شوند، علی‌رغم مواد اولیه دیافان، عموماً به اندازه یک جسم معمولی جامد و بادوام هستند
[ترجمه ترگمان]اشیا ایجاد شده در این مد به طور کلی به عنوان یک جسم طبیعی، با وجود ماده ای که در اصل مسدود شده است، پایدار و بادوام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روشن (صفت)
alight, light, bright, on, alive, clean, definite, explicit, express, unequivocal, shrill, vivid, set, transparent, intelligible, sunny, limpid, lucid, clean-cut, distinct, pellucid, clear-cut, cloudless, serene, diaphanous, eidetic, elucidated, fogless, luculent, legible, lightsome, nitid, perspicuous, transpicuous

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

انگلیسی به انگلیسی

• almost transparent, sheer
diaphanous cloth is very thin and almost transparent.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : diaphaneity
✅️ صفت ( adjective ) : diaphanous
✅️ قید ( adverb ) : _
حریر
روشن. شفاف
a diaphanous dress of pale gold

بپرس