diaper

/ˈdaɪpər//ˈdaɪəpə/

معنی: پارچهء قنداق، گل و بوته کشیدن، گل و بوته دار کردن، کهنهء بچه را عوض کردن
معانی دیگر: کهنه ی بچه، پارچه ی قنداق، جله، کشال بند، پوشک، پوشک کردن، جله ی بچه را عوض کردن، کهنه ء بچه را عو­ کردن

جمله های نمونه

1. a disposable diaper
پوشک یکبار مصرف

2. we need to change the baby's diaper
لازم است که کهنه ی بچه را عوض کنیم.

3. Will you change the baby's diaper?
[ترجمه گوگل]پوشک بچه رو عوض میکنی؟
[ترجمه ترگمان]پوشک بچه رو عوض می کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Make sure you put the baby's diaper on before you start feeding her. I learned this lesson the hard way .
[ترجمه matilda] مطمئن شو که پوشک بچه رو قبل از اینکه بهش غذا بدی، بپوشونی من این درسیست که به سختی یاد گرفتم.
|
[ترجمه گوگل]قبل از شروع شیر دادن به کودک، حتما پوشک او را بپوشید من این درس را به سختی یاد گرفتم
[ترجمه ترگمان]مطمئن شو که پوشک بچه رو قبل از اینکه بهش غذا بدی، روش بذاری من این درس رو به سختی یاد گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I bathed him and changed his diaper.
[ترجمه گوگل]حمامش کردم و پوشکشو عوض کردم
[ترجمه ترگمان]او را شستم و پوشکش را عوض کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wait a minute while I change her diaper .
[ترجمه گوگل]یه لحظه صبر کن تا پوشکشو عوض کنم
[ترجمه ترگمان] یه دقیقه صبر کن تا پوشکش رو عوض کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is easily damaged by friction as the diaper rubs against it.
[ترجمه گوگل]به راحتی در اثر اصطکاک آسیب می بیند زیرا پوشک به آن ساییده می شود
[ترجمه ترگمان]به راحتی با اصطکاک و مالش دادن پوشک به آن آسیب می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The youngest child was wearing a soiled diaper.
[ترجمه گوگل]کوچکترین بچه پوشک کثیفی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک تر یک پوشک کثیف پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was wearing a disposable diaper.
[ترجمه گوگل]پوشک یکبار مصرف پوشیده بود
[ترجمه ترگمان] اون یه پوشک مسخره پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is an unconfirmed suggestion that Diaper was ordained priest in 17
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد تایید نشده وجود دارد که پوشک در سال 17 به عنوان کشیش منصوب شده است
[ترجمه ترگمان]یک پیشنهاد تایید نشده وجود دارد مبنی بر اینکه Diaper در سن ۱۷ سالگی به مقام کشیشی منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The baby never has colic, thrush, diaper rash, infant acne, or cradle cap.
[ترجمه گوگل]نوزاد هرگز قولنج، برفک، بثورات پوشک، آکنه نوزاد یا کلاه گهواره ندارد
[ترجمه ترگمان]نوزاد هرگز دل درد، thrush، rash، جوش های نوزاد، یا کلاه گهواره ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The columns and arches are painted in diaper and other patterns in indian red, black and white.
[ترجمه گوگل]ستون‌ها و طاق‌ها با پوشک و الگوهای دیگر به رنگ‌های قرمز، سیاه و سفید هندی نقاشی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]ستون ها و قوس های مربوط به پوشک و دیگر الگوهای موجود در هند قرمز، سیاه و سفید رنگ آمیزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Miss Vicki was twisted around pulling at her diaper.
[ترجمه گوگل]دوشیزه ویکی پیچ خورده بود و پوشکش را می کشید
[ترجمه ترگمان] خانوم ویکی داره پوشکش رو جمع می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A diaper design was then card-wired on to the shell using a template and a straight-edge.
[ترجمه گوگل]سپس یک طرح پوشک با استفاده از یک الگو و یک لبه مستقیم روی پوسته سیم کارتی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سپس یک طراحی پوشک با استفاده از یک الگو و یک لبه صاف به پوسته متصل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پارچهء قنداق (اسم)
diaper

گل و بوته کشیدن (فعل)
diaper

گل و بوته دار کردن (فعل)
diaper

کهنهء بچه را عوض کردن (فعل)
diaper

تخصصی

[نساجی] نقشه خشتی - نقشه لوزی

انگلیسی به انگلیسی

• absorbent cloth worn by babies (as underpants)
put a diaper on
a diaper is a nappy; used in american english.

پیشنهاد کاربران

۱. پوشک {بچه} ۲. پارچه نقش لوزی ۳. پوشک کردن
مثال:
we need to change the baby's diaper.
لازمه که پوشک بچه را عوض کنیم.
از اینا که سربازای اسرائیلی تنشون میکنن
diaper ( n ) ( daɪpər ) =a piece of soft cloth or other thick material that is folded around a baby's bottom and between its legs to absorb and hold its body waste
diaper
گنبد نمکی
دیاپیر
( British ) Nappy, کهنه بچه
پوشَکیدن.
م. ث
اگر بچه را نپوشکی، آنوقت بدن - اش می زخمد.
کهنه بچه را عوض کردن
به واژه nappy دقت کنید

پوشک یک بار مصرف
کهنه بچه
پوشک

بپرس