devious

/ˈdiːviəs//ˈdiːvɪəs/

معنی: منحرف، گمراه، کج، غیر مستقیم، بی راهه
معانی دیگر: نادرست، دغل، ناراست خوی، مزور، حیله گر، ترفندباز، کجراه، کژرو، پرپیچ و خم، دور و دراز، مزورانه، نادرستانه، ترفندآمیز

جمله های نمونه

1. devious winds
بادهای منحرف (هریک از طرفی می وزد)

2. a devious coast
ساحل ناراست (پرپیچ و خم)

3. a devious path along the river
راه پریپچ و خمی در راستای رودخانه

4. his devious arguments in opposition to peace
استدلال های دغلبازانه ی او در مخالفت با صلح

5. he got rich by devious means
او با نادرستی ثروتمند شد.

6. You have to be a bit devious if you're going to succeed in business.
[ترجمه رضاکاظمی] اگر میخواهید درکسب وکار موفق شوید باید کمی حیله گرباشید
|
[ترجمه گوگل]اگر می‌خواهید در تجارت موفق شوید، باید کمی منحرف باشید
[ترجمه ترگمان]اگر موفق به کاری که شدی، باید کمی موذی بازی در بیاوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She led him by devious ways to the meeting place.
[ترجمه محمدحسن] آن خانم آن اقتدا از راههای پر پیچ وخم به محل ملاقات هدایت نمود
|
[ترجمه گوگل]او را از راه های انحرافی به محل ملاقات هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]او او را از راه های انحرافی به محل ملاقات هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Let's take the devious route home.
[ترجمه گوگل]بیایید مسیر منحرف را به خانه برویم
[ترجمه ترگمان]بیا مسیر انحرافی را به خانه ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His devious nature was shown in half-lies and small dishonesties.
[ترجمه گوگل]ماهیت حیله گر او در دروغ های نیمه تمام و نادرستی های کوچک نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]طبیعت devious در نیمه دروغ و dishonesties دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is devious and sly and manipulative.
[ترجمه زباری] وی زن منحرف، آب زیرکاه و دغل بازی است.
|
[ترجمه گوگل]او حیله گر و حیله گر و دستکاری است
[ترجمه ترگمان]او منحرف و فریبکار و فریبکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's a devious, secret person and I don't trust him.
[ترجمه گوگل]او فردی شیطون و مخفی است و من به او اعتماد ندارم
[ترجمه ترگمان]او یک شخص مخفی است و من به او اعتماد ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He had been devious and two-faced.
[ترجمه زباری] او شخص دغل باز و دوروئی بود.
|
[ترجمه گوگل]او فریبکار و دو چهره بود
[ترجمه ترگمان]او devious و two بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her saintly manner concealed a devious mind.
[ترجمه زباری] رفتار مقدس مآبانه ی او، ذهن منحرفش را پنهان کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]رفتار مقدس او ذهن فریبنده را پنهان می کرد
[ترجمه ترگمان]رفتار saintly ذهن او را پنهان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was as devious as his adversary was ruthless.
[ترجمه گوگل]او به همان اندازه که دشمنش بی رحم بود، فریبکار بود
[ترجمه ترگمان]او به همان اندازه که دشمن سرسخت بود، devious بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Susan is a devious person and we can't depend on her.
[ترجمه گوگل]سوزان آدم فریبکاری است و ما نمی توانیم به او وابسته باشیم
[ترجمه ترگمان]سوزان آدم devious است و ما نمی توانیم به او اعتماد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He took a rather devious route which avoids the city centre.
[ترجمه گوگل]او مسیری نسبتاً منحرف را در پیش گرفت که از مرکز شهر دوری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]او مسیری نسبتا انحرافی در پیش گرفت که از مرکز شهر اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The coach followed a rather devious course to its destination.
[ترجمه زباری] مربی مسیر پرپیچ و خمی را برای رسیدن به مقصدش دنبال کرد.
|
[ترجمه گوگل]مربی مسیر نسبتاً انحرافی را تا مقصد خود دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]این مربی یک مسیر انحرافی دیگر را به مقصد خود دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منحرف (صفت)
aberrant, deviant, deviated, perverted, perverse, deviating, devious, amiss, lost, awry, errant, turning, oblique, skew, hell-bent, twisty

گمراه (صفت)
aberrant, perverse, astray, heterodox, devious, amiss, hell-bent, self-deluded

کج (صفت)
devious, crank, lopsided, indirect, wry, crooked, cater-cornered, sinister, snafu, recurvate, left-hand, sideling

غیر مستقیم (صفت)
devious, sinuous, oblique, backstairs, indirect, tortuous, circular, sideway, mediate

بیراهه (صفت)
devious, trackless

انگلیسی به انگلیسی

• deceptive; crooked; twisting, circuitous; roundabout; indirect; errant
a devious person is dishonest and does things in a secretive, often complicated way.
a devious route or path to a place involves many changes in direction.

پیشنهاد کاربران

خبیث
فریبکار
فریبنده
devious traps: تله های فریبنده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : deviousness
✅️ صفت ( adjective ) : devious
✅️ قید ( adverb ) : deviously
کاربردش مثلا در
1. آدم منحرف و حیله گر و دغل باز
2. جاده پرپیچ و خم و غیر مستقیم
3. راه و روش نادرست و پر از حیله و مکر
متضاد honest / frank / truthful
حیله گرانه، مرموزانه
devious means:crafty a person who wants to defraud you to take advantage of you
آب زیر کاه، مکار، دغل باز، حیله گر ,
A dishonest person who lies to trick other people, who goes for underhand tactics to get his own way
He was smarter than I anticipated, and more devious, too.
موذیانه
شیطنت آمیز

بپرس