detour

/ˌdɪˈtʊr//ˈdiːtʊə/

معنی: انحراف، خط سیر را منحرف کردن
معانی دیگر: راه انحرافی (که هنگام تعمیر و بسته بودن راه اصلی به کار می رود)، از بیراهه رفتن، از راه فرعی یا انحرافی رفتن یا بردن، (برای احتراز از شلوغی و غیره) دور زدن، بیراهه، کژراهه، راه فرعی

جمله های نمونه

1. we made a detour of ghom and went straight for kashan
ما قم را دور زدیم و مستقیما به سوی کاشان رفتیم.

2. the road was closed and we had to take a detour
راه بسته بود و مجبور شدیم از یک راه انحرافی برویم.

3. Pop was uneasy about taking the detour in this strange town.
[ترجمه نسترن] پاپ نگران بود از اینکه در این شهر غریب مسیر بیراهه را انتخاب کند
|
[ترجمه گوگل]پاپ از انحراف در این شهر عجیب ناراحت بود
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به این شهر عجیب، پاپا ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to evade city traffic, Anthony took a detour.
[ترجمه گوگل]برای فرار از ترافیک شهر، آنتونی مسیری انحرافی در پیش گرفت
[ترجمه ترگمان]برای فرار از ترافیک شهر، آنتونی یک مسیر انحرافی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The detour took us ten miles off our course.
[ترجمه گوگل]مسیر انحرافی ما را ده مایل از مسیرمان دور کرد
[ترجمه ترگمان]مسیر انحرافی ما رو ده مایل از مسیر خارج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take a detour and see the things you might not have seen.
[ترجمه گوگل]انحرافی داشته باشید و چیزهایی را ببینید که ممکن است ندیده باشید
[ترجمه ترگمان]یک مسیر انحرافی در پیش بگیرید و چیزهایی را که ممکن است ندیده باشید ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We had to make a detour round the floods.
[ترجمه پرستو واصلی] ما باید یک مسیر انحرافی برای دور زدن سیلاب پیدا میکردیم
|
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم دور سیلاب ها را دور بزنیم
[ترجمه ترگمان]باید مسیر انحرافی رو تغییر می دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I used to detour, because would like to see you at a glance.
[ترجمه گوگل]من انحرافی می کردم، چون دوست دارم تو را در یک نگاه ببینم
[ترجمه ترگمان]من از مسیر منحرف شدم چون دوست دارم تو یه نگاه ببینمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We had to make a lengthy detour through the backstreets.
[ترجمه گوگل]ما مجبور شدیم یک انحراف طولانی را از پشت کوچه ها انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یه مسیر طولانی رو بین \"backstreets\" رد و بدل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She made a detour and rejoined us on the other side of the wood.
[ترجمه گوگل]او مسیری انحرافی کرد و در آن سوی چوب به ما پیوست
[ترجمه ترگمان]او مسیر دیگری را انتخاب کرد و در طرف دیگر بیشه به ما ملحق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The monument is well worth a detour.
[ترجمه گوگل]این بنای تاریخی ارزش یک انحراف را دارد
[ترجمه ترگمان]این بنای یادبود ارزش یک مسیر انحرافی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We had to detour around the town centre, so it took us longer than usual.
[ترجمه پرستو واصلی] ما مجبور شدیم اطراف مرکز شهر به یک جاده فرعی بریم به همین خاطر بیشتر از حد معمول طول کشید
|
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم مرکز شهر را دور بزنیم، بنابراین بیشتر از حد معمول طول کشید
[ترجمه ترگمان]ما مجبور شدیم اطراف شهر رو تغییر بدیم، بنابراین بیشتر از حد معمول طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We made a detour to avoid the heavy traffic.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از ترافیک سنگین یک مسیر انحرافی انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]ما یک مسیر انحرافی برای جلوگیری از ترافیک سنگین ایجاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They had to detour a road-block.
[ترجمه گوگل]آنها مجبور شدند از یک سد راه دور بزنند
[ترجمه ترگمان] اونا باید مسیر جاده رو تغییر داده باشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We had to detour a road-block.
[ترجمه گوگل]مجبور شدیم از یک سد راه دور بزنیم
[ترجمه ترگمان] باید مسیر جاده رو عوض می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We took a detour to avoid the town centre.
[ترجمه گوگل]ما مسیری انحرافی در پیش گرفتیم تا از مرکز شهر دور شویم
[ترجمه ترگمان]ما یک مسیر انحرافی برای دوری از مرکز شهر انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It's well worth making a detour to see the village.
[ترجمه گوگل]برای دیدن روستا ارزش یک انحراف را دارد
[ترجمه ترگمان]ارزش رفتن به روستا را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. He was happy to make a detour for her convenience.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که برای راحتی او یک مسیر انحرافی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]خوشحال بود که به جای خودش یک مسیر انحرافی را انتخاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Trucks now face a five-mile detour around the bridge.
[ترجمه گوگل]اکنون کامیون ها با یک مسیر انحرافی پنج مایلی در اطراف پل روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]Trucks حالا با یه مسیر ۵ مایل دور پل رو به رو شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انحراف (اسم)
aberrance, deviation, deflection, departure, aberration, perversion, deviance, inclination, leaning, trepan, perturbation, digression, skew, offset, slope, leeway, corruption, deflexion, refraction, fall-off, detour, deviancy, invert, perversity, yaw

خط سیر را منحرف کردن (فعل)
detour

تخصصی

[عمران و معماری] جاده انحرافی موقت - جاده انشعابی موقت - مسیر انحرافی موقت - مسیر انشعابی موقت - راه انحرافی

انگلیسی به انگلیسی

• roundabout way, bypass, indirect way
bypass, take a roundabout course, go by an indirect way
if you make a detour on a journey, you go by a route which is not the shortest way, because you want to avoid difficulties or because there is something you want to do on the way.

پیشنهاد کاربران

diversion, bypass, indirect course, roundabout way
انحراف، خط سیر را منحرف کردن، معماری: راه انحرافی، علوم نظامی: جاده یا مسیر انحرافی
مسیر انحرافی، جاده فرعی، مسیر موقت
detour ( n, v ) ( ditʊr ) =a longer route that you take in order to avoid a problem, e. g. We had to make a detour around the flooded fields. =a route that is used when the usual one is closed
detour
میانبر shortcut در فارسی معمولا بار مثبت داره و مسیر ما به مقصد رو کوتاه تر می کنه ولی Detour به معنای میانبر نیست بلکه به معنی مسیر فرعی و انحرافی هستش که از مسیر اصلی دورتر و پر پیچ وخم تره و برای مواجه نشدن با کسی یا چیزی از اون استفاده میشه
بی راهه
Take a detour از بی راهه رفتن
she took a detour to avoid the heavy traffic
از مسیر فرعی رفت تا به ترافیک نخوره
راه انحرافی / راه جایگزین
معنی سر به راه کردن یا برگردون به مسیر درست هم می تونه بده. مثلا دانش آموزی که کلی تنبیه مختلف روش انجام شده ولی بازم سر به راه نشده بهش می گیم:
none were enough to detour you.
یعنی هیچ کدوم ( تنبیهات ) برای سر به راه کردنت کافی نبود.
detour ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: مسیر موقت
تعریف: راهی که به طور موقت بین دو نقطه از راه اصلی کشیده شود
Take detour دور زدن
راه دررو
راه فرعی
1 - راه انحرافی
2 - میانبُر
✔️راه انحرافی ( که هنگام تعمیر و بسته بودن راه اصلی به کار می رود )
a detour that directs you through narrow, dimly lit streets
میانبُر
- منحرف شدن
راه انحرافی
تغییر جهت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس