deteriorating

جمله های نمونه

1. aunt turan's health is fast deteriorating
سلامتی عمه توران به سرعت رو به وخامت است.

2. the relations between the two countries have been deteriorating for sometime
مدتی است که روابط بین دو کشور روبه خرابی می رود.

پیشنهاد کاربران

رو به زوال و نابودی
وخیم، روبه وخامت، روبه تباهی، روبه خرابی، درحال خرابی، روبه فرسودگی، در حال فرسودگی
به خطر افتاده
رو به زوال
وخامت، تشدید
وخامت، بدتر شدن

بپرس