deter

/dəˈtɜːr//dɪˈtɜː/

معنی: ترساندن، باز داشتن، تحذیر کردن
معانی دیگر: (با ایجاد ترس یا تردید و غیره) بازداری کردن، جلوگیری کردن، منصرف کردن

جمله های نمونه

1. punishment did not deter him from repeating his crime
تنبیه او را از تکرار بزه خود بازنداشت.

2. a good dog can deter burglars
یک سگ خوب می تواند جلو دزدها را بگیرد.

3. other people's judgement did not deter him from doing what he thought was right
نکوهش اشخاص دیگر او را از انجام آنچه که درست می پنداشت باز نداشت.

4. Never deter till tomorrow that which you can do today.
[ترجمه learner] هرگز کاری را که امروز می تونید انجام بدید به فردا موکول نکنید
|
[ترجمه گوگل]هرگز تا فردا از کاری که امروز می توانید انجام دهید، منصرف نکنید
[ترجمه ترگمان]تا فردا کاری را که امروز می توانید انجام دهید از دست ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The alarm is usually sufficient to deter a would-be thief.
[ترجمه گوگل]زنگ هشدار معمولاً برای جلوگیری از یک دزد احتمالی کافی است
[ترجمه ترگمان]این هشدار معمولا برای ترساندن یک دزد کافی کافی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These measures are designed to deter an enemy attack.
[ترجمه گوگل]این اقدامات برای جلوگیری از حمله دشمن طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این اقدامات برای جلوگیری از حمله دشمن طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Her words of warning would hardly deter him.
[ترجمه فاطمه] کلمات هشدار دهنده او ( اون خانم ) به سختی میتوانست او ( اون آقا ) را بترساند
|
[ترجمه گوگل]کلمات هشدار دهنده او به سختی او را منصرف می کرد
[ترجمه ترگمان]کلمات هشدار دهنده به سختی می توانست او را بترساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Does prison deter criminals from offending again?
[ترجمه گوگل]آیا زندان مجرمان را از ارتکاب مجدد باز می دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا زندانیان دوباره مجرمان را از ارتکاب جرم منع می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The windows are covered with grilles to deter vandals.
[ترجمه گوگل]پنجره ها با توری پوشانده شده اند تا از خرابکاران جلوگیری کنند
[ترجمه ترگمان]پنجره ها با نرده ها پوشانده شده اند تا خراب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These new rules are likely to deter people from coming forward for help.
[ترجمه گوگل]این قوانین جدید احتمالاً مردم را از آمدن به کمک باز می دارد
[ترجمه ترگمان]این قوانین جدید احتمالا مردم را از آمدن به جلو برای کمک منع می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is little evidence that harsher punishments deter any better than more lenient ones.
[ترجمه گوگل]شواهد کمی وجود دارد که نشان دهد مجازات‌های خشن‌تر از مجازات‌های ملایم‌تر بازدارنده هستند
[ترجمه ترگمان]شواهد کمی وجود دارد مبنی بر این که مجازات های شدیدتر، هر چیزی بهتر از مجازات های lenient را مرعوب می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Failure did not deter him .
[ترجمه محمد] شکست او را منصرف نکرد
|
[ترجمه گوگل]شکست او را منصرف نکرد
[ترجمه ترگمان]شکست مانع او نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bad weather didn't deter them from starting their vacation.
[ترجمه گوگل]آب و هوای بد آنها را از شروع تعطیلات منصرف نکرد
[ترجمه ترگمان]هوای بد آن ها را از شروع تعطیلات باز نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fear of failure should not deter you from trying.
[ترجمه گوگل]ترس از شکست نباید شما را از تلاش منصرف کند
[ترجمه ترگمان]ترس از شکست نباید مانع از تلاش شما شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترساندن (فعل)
bash, abhor, scare, frighten, intimidate, terrorize, deter, fray, shock, fright, shore, huff, awe, appal, appall, spook, tremble, daunt, threaten, buffalo, bullyrag, cow, horrify

باز داشتن (فعل)
deter, stay, ban, forbid, interdict, bar, hold, arrest, detain, impeach, encumber, prevent, debar, dissuade, block, contain, impede, stow

تحذیر کردن (فعل)
deter

انگلیسی به انگلیسی

• discourage, hinder, prevent
to deter someone from doing something means to make them unwilling to do it.

پیشنهاد کاربران

کسی را با ترساندن و تهدید از انجام عملی بازداشتن.
فایل صوتی تلفظ امریکایی این لغت اشتباه است. در فایل استرس روی بخش اول است. در حالیکه استری روی بخش دوم کلمه است درست مثل تلفظ بریتانیایی آن. اگه رسیدید، درستش کنید.
با تشکر
رضا فیوضی
مدرس و مترجم زبان انگلیسی
صفحه اینستاگرام = foyouzi_reza
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : deter
✅️ اسم ( noun ) : deterrence / deterrent
✅️ صفت ( adjective ) : deterrent
✅️ قید ( adverb ) : _
بیخیال شدن
توی ذوق کسی زدن
مرعوب کردن
دک کردن ( در معنای محاوره ای )
منصرف کردن
مانع شدن
جلوگیری کردن
To prevent someone from doing something
کسی رو از کاری منصرف کردن، دلسرد کردن، بازداشتن
Synonym : Dissuade
. High prices deterring young people from buying house
قیمت های بالا جوانان رو از خرید خانه منصرف یا دلسرد میکنه.
@لَنگویچ

برحذر داشتن
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری
بر حذر باش که سر می شکند دیوارش
جناب حافظ
منع
متوقف کردن
بازدارنده
برحذر داشتن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس