desired


معنی: خواسته، مطلوب، خواستنی
معانی دیگر: مطلوب

جمله های نمونه

1. she desired nothing more than the success of her son
تنها آرزوی او موفقیت پسرش بود.

2. all he desired was to aggrandize his estate
یگانه آرزوی او توسعه ی املاکش بود.

3. that night i desired her more than ever
آن شب بیش از همیشه نسبت به او احساس شهوت می کردم.

4. before his execution, he desired to see his wife
درخواست کرد که همسرش را پیش از اعدام ببیند.

5. he leafed through the book until he found the desired page
او کتاب را ورق زد تا صفحه ی دلخواه را پیدا کرد.

6. He desired not to be pedestalled, but to sink into the crowd.
[ترجمه گوگل]او آرزو داشت که او را بر پایه نگذارند، بلکه در میان جمعیت فرو برود
[ترجمه ترگمان]میل داشت که pedestalled نباشد، بلکه در میان جمعیت غرق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was so tired that he desired to kip down somewhere for a while.
[ترجمه گوگل]او به قدری خسته بود که می خواست مدتی در جایی پایین بیاید
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خسته بود که می خواست یه مدتی یه جایی بخوابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their strategy produced the desired outcome.
[ترجمه گوگل]استراتژی آنها نتیجه مطلوب را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]استراتژی آن ها نتیجه مطلوب را تولید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Love is an irresistible desire to be irresistibly desired.
[ترجمه گوگل]عشق یک میل مقاومت ناپذیر برای خواسته شدن غیر قابل مقاومت است
[ترجمه ترگمان]عشق مقاومت ناپذیر و مقاومت ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He preset the video recorder at the desired time.
[ترجمه گوگل]او ضبط کننده ویدئو را در زمان مورد نظر از پیش تنظیم کرد
[ترجمه ترگمان]او در زمان مطلوب آن دستگاه ضبط را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have long desired to meet them.
[ترجمه گوگل]مدتهاست که آرزوی ملاقات با آنها را داشتم
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت است که آن ها را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The youthful learners who desired to perfect their education studied hard.
[ترجمه گوگل]فراگیران جوانی که می خواستند تحصیلات خود را کامل کنند، به سختی درس می خواندند
[ترجمه ترگمان]The جوان که می خواستند تحصیلات خود را کامل کنند سخت مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She had remarried and desired a child with her new husband.
[ترجمه گوگل]او دوباره ازدواج کرده بود و آرزوی فرزندی از شوهر جدیدش داشت
[ترجمه ترگمان]او ازدواج نکرده بود و فرزندی با شوهر جدیدش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His words had the desired effect.
[ترجمه گوگل]سخنان او تأثیر مطلوبی داشت
[ترجمه ترگمان]کلمات تاثیر مطلوب را بر زبان آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خواسته (صفت)
asked, demanded, requested, wanted, required, desired, begged, wished

مطلوب (صفت)
favorite, desirable, favorable, demanded, desired, eligible, needed, sought

خواستنی (صفت)
desirable, desired, hoped-for

انگلیسی به انگلیسی

• longed for

پیشنهاد کاربران

باب میل
تمایل
Coveted=greatly desired
coveted
مطلوب
�achieving�what you wanted, or having the�effector�result�you�intended
مورد نظر . . . . . . ترجیهی
مورد نظر، مد نظر، ( اونچیزی که دلخواه و مد نظر ما هستش )
مد نظر
دلخواه
مورد نظر، ترجیحی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس