depressor

/dɪˈpresər//dɪˈpresə/

معنی: کاهنده، عضلهای که منقبض میشود
معانی دیگر: (جراحی - اسبابی که کنار می زند) کنارزن، کنارکشنده، راهگشا، (شخص یا چیزی که به پایین فشار می دهد) فروفشار، فشارنده، فشارگر، فشارآور، (کالبدشناسی) عضله ی پایین برنده، فروفشارنده، زیربر، فروبرنده، عضله ای که منقب­ شود

جمله های نمونه

1. a tongue depressor
اسباب برای کنار کشیدن زبان

2. They include the levator and depressor of the trochanter, tibia and tarsus and the levator of the pretarsus.
[ترجمه گوگل]آنها شامل بالابرنده و کاهش دهنده تروکانتر، تیبیا و تارسوس و بالابرنده پرتارسوس هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل levator و چوب trochanter، درشت نی و tarsus و the of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Type I depressor septi muscles(62%) are visible and identifiable, and can be traced to full interdigitation with the orbicularis oris from their origin at the medial crural footplate.
[ترجمه گوگل]ماهیچه‌های سپتی کاهنده نوع I (62%) قابل مشاهده و شناسایی هستند و می‌توان آن‌ها را از منشأ آن‌ها در کف پایی میانی به درهم‌پوشی کامل با orbicularis oris ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]نوع I، ماهیچه های septi (۶۲ %)مشهود و قابل شناسایی هستند و می توان آن ها را تا interdigitation کامل با the oris از مبدا آن ها در crural میانی footplate ردیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bite block and tongue depressor. insuring unobstructed ventilation.
[ترجمه گوگل]بلوک گزش و کاهش دهنده زبان تضمین تهویه بدون مانع
[ترجمه ترگمان]چوب و چوب tongue گاز بگیرید بیمه کردن تهویه کامل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was also found that the neostigmine depressor effect was markedly reenforced by reserpinization.
[ترجمه گوگل]همچنین مشخص شد که اثر کاهش دهنده نئوستیگمین به طور قابل توجهی با reserpinization تقویت شد
[ترجمه ترگمان]همچنین مشخص شد که اثر depressor neostigmine به طور قابل توجهی توسط reserpinization نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At what is changeover enzymatic depressor basically used sickness treatment?
[ترجمه گوگل]در درمان بیماری اساساً از دپرسور آنزیمی تغییری استفاده می شود؟
[ترجمه ترگمان]در مورد تغییر آنزیمی، اساسا از درمان بیماری استفاده می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The effect and mechanism of BK501 depressor in the separation of diaspore from kaolinite by reverse flotation was investigated by flotation test, EDS, electrokinetic potential and infrared spectrum.
[ترجمه گوگل]اثر و مکانیسم کاهش دهنده BK501 در جداسازی دیاسپور از کائولینیت با فلوتاسیون معکوس با استفاده از تست فلوتاسیون، EDS، پتانسیل الکتروکینتیک و طیف مادون قرمز مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثر و مکانیزم of BK۵۰۱ در جداسازی diaspore از kaolinite با فلوتاسیون معکوس با آزمایش فلوتاسیون، EDS، پتانسیل electrokinetic و طیف فروسرخ بررسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To describe the relationship between depressor reflex acute hemorrhage[Sentence dictionary], a computer cardiovascular model was developed.
[ترجمه گوگل]هدف برای توصیف رابطه بین خونریزی حاد رفلکس کاهنده [فرهنگ جملات]، یک مدل قلبی عروقی کامپیوتری توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]هدف توصیف رابطه بین خونریزی حاد ادراری (فرهنگ لغت میانی)، یک مدل کامپیوتری قلب و عروقی ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The inner part of the tongue depressor is provided with a lighting device.
[ترجمه گوگل]قسمت داخلی زبانه گیر مجهز به دستگاه روشنایی می باشد
[ترجمه ترگمان]بخش داخلی آن با دستگاه روشنایی تامین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He remembers the glass jars filled with cotton swabs, tongue depressors, latex gloves.
[ترجمه گوگل]او شیشه های شیشه ای پر از سواب پنبه ای، زبان گیر، دستکش های لاتکس را به خاطر می آورد
[ترجمه ترگمان]شیشه های شیشه ای پر از نمونه های پنبه و زبان depressors و دستکش های پلاستیکی را به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To investigate whether the habenula takes part in the depressor effect of losartan.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اینکه آیا هابنولا در اثر کاهش دهنده لوزارتان نقش دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اینکه آیا the در اثر حلبی of شرکت می کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Taking sodium silicate and sulphuric acid as a composite depressor, float As and depress Sb.
[ترجمه گوگل]با استفاده از سیلیکات سدیم و اسید سولفوریک به عنوان یک کاهنده کامپوزیت، As float و Sb را فشار دهید
[ترجمه ترگمان]مصرف سدیم سیلیکات و سولفوریک اسید به عنوان یک چوب مرکب، شناور و افسرده کننده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But however he coaxed, she refused to open her mouth, so the doctor had to put a tongue depressor into her mouth.
[ترجمه گوگل]اما هر چه او اصرار کرد، او از باز کردن دهان خود امتناع کرد، بنابراین دکتر مجبور شد یک زبان کوبنده را در دهان او بگذارد
[ترجمه ترگمان]اما با این حال که سر تکان می داد، از باز کردن دهانش خودداری کرد، بنابراین دکتر مجبور شد قاشق چای را در دهانش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Flatten the back of your tongue just as you would if a doctor were using a tongue depressor to look in your throat.
[ترجمه گوگل]پشت زبان خود را صاف کنید درست همانطور که اگر پزشک از یک زبان گیر برای نگاه کردن به گلوی شما استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]درست مثل وقتی که یک دکتر از قاشق کی استفاده می کرد تا به گلوی تو نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The relative studies deem that controlling fugitive dust pollution by dust - depressor is effective and feasible.
[ترجمه گوگل]مطالعات نسبی کنترل آلودگی گرد و غبار فراری توسط غبار - کاهنده را موثر و امکان پذیر می دانند
[ترجمه ترگمان]مطالعات نسبی بر این باورند که کنترل آلودگی خاک فراری از طریق dust می تواند موثر و عملی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاهنده (اسم)
depressor, reducer

عضله ای که منقبض می شود (اسم)
depressor

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that depresses or lowers; instrument for pressing something down (i.e. tongue depressor); muscle that draws down a part

پیشنهاد کاربران

پایین برنده: ( اسم ) ماهیچه ای که قسمتی از بدن را به سمت پایین می کشد.

بپرس